loading...
انجمن گولد پی ام
مدیر سایت بازدید : 83 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (1)

 اسیلاتور ها

همانطور که در درس قبل اشاره شد اسيلاتورها يکي از مهمترين خانواده هاي انديکاتورها هستند.

اسيلاتورها به دو دسته Banded و Centered تقسيم بندي مي شوند. عمده سيگنال هاي اسيلاتورهاي Centered بر مبناي خط مرکزي و اسيلاتورهاي Banded بر مبناي محدوده هاي بيش خريد و بيش فروش ايجاد مي شود.

اسيلاتورها سه نمونه سيگنال يا تحليل عمده به معامله گر مي دهند:

1- سيگنال خريد يا فروش بر اساس خط مرکزي

2- سيگنال خريد و فروش بر اساس محدوده بيش خريد و بيش فروش Overbought و Oversold

3- سيگنال خريد و فروش بر اساس واگرايي Divergence

Center Line

بر مبناي عبور شاخص اسيلاتور از خط مرکزي مي توان تشخيص داد که روند صعودي يا نزولي است. بدين مفهوم که اگر شاخص اسيلاتور از پايين رو به بالا حرکت کرد سيگنال خريد يا صعود ايجاد مي شود و اگر از بالا رو به پايين حرکت کرد و از خط مرکزي عبور کرد سيگنال فروش يا نزول ايجاد مي شود.

در اسيلاتورهاي Banded خط مرکزي عدد 50 يا نقطه ميانه آنها است و در اسيلاتورهاي Centered خط مرکزي نقطه صفر است.

usdcad-d1-feb2010

محدوده بيش خريد و بيش فروش Overbought و Oversold

محدوده هاي بيش خريد و بيش فروش تنها در اسيلاتورهاي Banded به وجود مي آيد.

سيگنال فروش در اين اسيلاتورها زماني به وجود مي آيد که شاخص اسيلاتور از محدوده بيش خريد خارج شود. محدوده بيش خريد در بين اسيلاتورهايي که بصورت Banded از صفر تا 100 فاصله دارند معمولا روي عدد 70 يا 80 تعريف مي شود. بنابراين ورود شاخص اسيلاتور به محدوده بالاي 70 يا 80 ملاک تصميم گيري نيست بلکه خروج قيمت از اين محدوده نشان دهنده تضعيف و به احتمال زياد بازگشت روند است.

عکس حالت خروج از محدوده بيش خريد مي تواند در محدوده بيش فروش نيز روي دهد. بدين معنا که با ورود شاخص اسيلاتور به محدوده بيش فروش سيگنال يا تحليلي انجام نمي شود بلکه با خروج اسيلاتور از محدوده 20 يا 30 رو به بالا، صعودي بودن قيمت يا تضعيف روند نزولي تفسير مي شود.

eurusd-d1-jan2009

Divergence واگرايي

به تناقض بين رفتار قيمت و رفتار انديکاتور واگرايي گفته مي شود. در روند صعودي واگرايي در انتهاي ريز موج هاي صعودي و در روند نزولي واگرايي در ريز موج هاي نزولي به نمايش در مي آيد.

واگرايي ابزار بسيار مفيدي براي تشخيص کاسته شدن قدرت روند يا بازگشت روند است. اين ابزار معمولا احتمال خطاي کمتري نسبت به ساير استفاده هاي انديکاتورها دارد.

زماني که انتهاي ريز موج هاي صعودي قيمت هر بار در هر قله جديد بالاتر از قله قبلي يا سقف قبلي تشکيل شوند اما قله ها يا سقف هاي مترادف و همراستاي انديکاتور مانند قيمت رفتار نکند و هر بار سقف جديد هم راستا با سقف قبلي خودش يا پايين تر از سقف قبلي خودش تشکيل شود واگرايي يا تناقض در انتهاي روند صعودي ايجاد شده است که نشانه اي از بازگشت روند صعودي به نزولي خواهد بود.

در روند نزولي زماني که انتهاي ريز موج هاي نزولي قيمت هر بار در هر دره جديد پايين تر از دره قبلي يا کف قبلي تشکيل شوند اما دره ها يا کف هاي مترادف و همراستاي انديکاتور مانند قيمت رفتار نکند و هر بار کف جديد هم راستا با کف قبلي خودش يا بالاتر از کف قبلي خودش تشکيل شود واگرايي يا تناقض در انتهاي روند نزولي ايجاد شده است که نشانه اي از بازگشت روند نزولي به صعودي خواهد بود.

eurusd-d1-nov2009

Relative Strength Index (RSI)

RSI يکي از معروفترين انديکاتورهاي مورد استفاده معامله گران و تحليلگران بازار ارز است که نيرو و شتاب بازار را نشان مي دهد.

سه نمونه استفاده اي که براي اسيلاتورها گفتيم را در اين انديکاتور به وضح مي توان به کار برد. با اين وجود عبور شاخص RSI از خط مرکزي اش که عدد 50 باشد چندان براي معامله و تحليل مناسب نيست اما خروج از محدوده هاي بيش خريد و بيش فروش براي نشان دادن انتهاي روند و واگرايي هايي که نشان مي دهد به شدت کاربردي است. تصوير بالا يکي از واگرايي هاي اين انديکاتور را نشان مي دهد.

Moving Average Convergence/Divergence (MACD)

اين انديکاتور محبوب ترين انديکاتور در بين معامله گران تکنيکال است که از اختلاف بين ميانگين متحرک هاي با دوره زماني مختلف ترسيم و تشکيل مي شود.

استفاده اول از اين انديکاتور به عبور ميله ها و شاخص خود MACD از خط مرکزي صفر مربوط مي شود. با عبور از خط صفر با توجه به جهتي که شاخص انديکاتور از بالا به پايين يا از پايين به بالا عبور کرده است جهت کلي روند پيش بيني و تحليل مي شود.

با توجه به اينکه در اين انديکاتور محدوده بيش خريد و بيش فروش نداريم روش دوم استفاده از اين انديکاتور با ساير اسيلاتورها کمي متفاوت است. در استفاده دوم از اين انديکاتور گفته مي شود با قرار گرفتن MACD SMA که يک ميانگين متحرک با دوره زماني کوتاه تر است و در نرم افزار متاتريدر به شکل نقطه چين قرمز رنگ به نمايش در مي آيد در روي امتداد ميله ها جهت و روند نزولي نشان داده مي شود و با عبور MACD SMA به زير امتداد ميله ها در زير خط مرکزي روند و جهت صعودي نشان داده مي شود.

مدیر سایت بازدید : 79 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

 آشنایی با اندیکاتور ها

تعريف انديکاتور

انديکاتورها توابع رياضي هستند که بر اساس فرمول هاي خاص در جهت تحليل بازار بوسيله ابزارهاي گرافيکي ترسيم و مورد استفاده قرار مي گيرند. داده هاي ورودي در انديکاتورها بر اساس تعدادي از بازه هاي قبلي تغييرات قيمت وارد مي شود. در هر بازه زماني اطلاعات قيمت آغاز(Open)، پايان(Close)، سقف(High)، کف(Low) و يا تعدادي از مجموع اين اطلاعات مورد استفاده قرار مي گيرد.

شکل 1

استفاده از انديکاتورها

براي استفاده از انديکاتورها در بازارهاي مالي بر اساس تغييرات گذشته قيمت، سه استفاده کلي ميشود.

1- هشدار:

انديکاتورها در زمان هاي خاص بر اساس شرايط شکل گرفته روي آنها، قبل از تغيير روند يا همزان با چرخش روند، در بازار علائم بازگشت روند را نشان مي دهند. از اين رو يکي از مهم ترين استفاده ها از انديکاتورها براي تعيين هشدارهاي مناسب تغيير روند و جهت حرکت قيمت است.

2- پيش بيني:

يکي از استفاده هاي انديکاتورها براي پيش بيني قيمت ورودي مناسب است. معمولا انديکاتورهاي کمي هستند که براي پيش بيني قيمت ورودي و در عين حال جهت درست، مناسب معامله گري باشند.

3- تاييد:

از مهمترين استفاده هايي که از انديکاتورها مي شود براي تاييد گرفتن تشخيص درست روند يا جهت است. اين روش استفاده از انديکاتورها معمولا زماني مورد استفاده قرار مي گيرد که تحليل گر بر اساس داده هاي تکنيکي يا بنيادي جهت و قيمت ورودي مناسب در بازار را پيش بيني کرده است و از انديکاتور براي تاييد گرفتن استفاده مي کند.

انديکاتورها به لحاظ نوع حرکت و رفتارشان به دو دسته کلي تقسيم بندي مي شوند:

- Leading Indicators

- Lagging Indicators

انديکاتورهاي پيشرو(Leading) معمولا همراه با نوسانات قيمت هشدار و پيش بيني را اعلام مي کنند و انديکاتورهاي تاخيري(Lagging) معمولا با تاخير پس از حرکت قيمت و جابجايي بازار هشدار و پيش بيني لازم را ارائه مي دهند.

انديکاتورهاي پيشرو، اغلب موارد سيگنال هاي بيشتري نسبت به انديکاتورهاي تاخيري ايجاد مي کنند و به همين جهت احتمال خطا در آنها بيشتر است. انديکاتورهاي تاخيري با اينکه سيگنال هاي کمتري ايجاد مي کنند اما به خاطر اينکه قيمت حرکت اصلي خود را در بازار انجام داده و سپس اين انديکاتورها سيگنال مي دهند معمولا تاخير آنها باعث از دست رفتن موقعيت مناسب ورود مي شود. ايراد ديگر انديکاتورهاي تاخيري سيگنال هاي اشتباه آنها در روندهاي رو به جلو است. اين دسته از انديکاتورها معمولا براي بازارها و بازه هاي زماني مناسب هستند که بازار جهت و روند صعودي يا نزولي مشخص دارد.

انواع انديکاتورها

در تقسيم بندي ها انديکاتورها به چند خانواده اصلي بر اساس نوع نمايش يا مدل محاسباتي تقسيم بندي مي شوند که مهمترين اين تقسيم بندي ها شامل :

- Trend

- Oscillators: {Banded-Centered}

- Volumes

- Bill Williams

انديکاتورهاي Trend ابزارهايي براي شناسايي روند هستند.

اسيلاتورها ابزارهايي براي تشخيص روند جاري و محدوده بيش خريد و بيش فروش هستند. اسيلاتورها خود به دو دسته Banded و Centered تقسيم بندي مي شوند.

انديکاتورهاي Volumes براي تشخيص حجم معاملات و استفاده از برايند تعداد پوينت هاي نوسانات استفاده مي شود. اين دسته از انديکاتورها در بازار تبادلات ارزي کاربرد چنداني به واسطه اهميت نداشتن حجم ندارند.

و انديکاتورهاي Bill Williams براي تشخيص جابجايي سطوح قيمتي روند مورد استفاده قرار مي گيرند.

در اين بخش به معرفي چند انديکاتور مهم و داراي کاربرد بيشتر مي پردازيم.

انديکاتور ADX

ADX يا Average Directional Movement Index يکي از انديکاتورهاي خانواده ترند در نرم افزار متا تريدر است.

اين انديکاتور يک ابزار مشخص کننده روند و قدرت روند است.

بر اساس اين انديکاتور ابتدا مشخص مي کنيم که روند نزولي يا صعودي و يا رو به جلو است. بر اين اساس مادامي که خط ممتد شاخص ADX (در اينجا خط ممتد آبي) کمتر از شاخص 25 باشد يا زير خطوط ديگر +DI و –DI باشد روند رو به جلو در نظر گرفته مي شود.

در حالتي که خط ممتد شاخص ADX (در اينجا خط ممتد آبي) بيشتر از شاخص 25 باشد يا روي خطوط ديگر +DI و –DI باشد روند صعودي يا نزولي در نظر گرفته مي شود. در اين حالت براي مواردي که –DI روي +DI باشد روند نزولي است و در حالتي که +DI روي –DI باشد روند صعودي است. نقطه عبور +DI و –DI را از روي يکديگر مي توان مکان ارائه سيگنال در نظر گرفت.

شکل 2

Parabolic SAR

Parabolic SAR انديکاتوري براي تشخيص روند و بدست آوردن نقاط کليدي اتمام يک روند است.

مادامي که نقاط سبز رنگ اين انديکاتور روي هر شمع باشد روند نزولي و مادامي که نقاط سبز رنگ اين انديکاتور زير هر شمع باشد روند صعودي است.

در عين حال هر نقطه سبز رنگ اين انديکاتور مي تواند حکم يک حمايت يا مقاومت را در بازار داشته باشد. عبور قيمت هر شمع از نقطه سبز رنگ انديکاتور به معني پايان روند جاري و آغاز يک روند خلاف جهت است. اين انديکاتور معمولا براي بازارها يا دوره هاي رو به جلو کاربرد چنداني ندارد.

شکل 3

Bollinger Bands

باند هاي بولينگر انديکاتوري بر اساس دو باند انحراف از معيار يک ميانگين متحرک است. باندهاي اين انديکاتور در حالتي که ساير شرايط تکنيکال تاييد کنند حکم حمايت و مقاومت را مي تواند در بازار داشته باشد و حداقل ميزان بازگشت قيمت بر اساس اين حمايت و مقاومت ها تا خط مرکزي اين انديکاتور يعني ميانگين متحرک آن مي باشد. در عين حال عبور و بسته شدن قيمت پاياني يک يا چند شمع نشانه وَراي باندهاي بولينگر نشانه آغاز روند جديدي در بازار است.

استفاده ديگر از باندهاي بولينگر براي شناسايي قدرت نسبي روند جاري در بازار است. زماني که دو باند بالايي و پاييني باندها بسيار به هم نزديک شوند نشانه عدم وجود روند در بازار است و در جايگاهي دو باند از يکديگر فاصله بگيرند نشانه وجود روند و شتاب شديد در بازار است. در نتيجه معمولا در بازار ارز وقتي دو باند بولينگر بسيار به يکديگر نزديک شوند معامله گران انتظار دارند که حرکت و نوسان جديد و شديدي در بازار آغاز شود.

شکل 4

Commodity Channel Index يا CCI

انديکاتور شاخص کانال کالا يا CCI انديکاتوري براي تشخيص روند و ميزان قدرت روند مي باشد. بر خلاف انديکاتورهاي خانواده اسيلاتورها اين انديکاتور فاقد محدوده بيش خريد و بيش فروش است.

طريقه استفاده از اين انديکاتور بدين ترتيب است که در صورت عبور شاخص CCI از روي عدد 100 مثبت ديدگاه جهت و روند، صعودي در نظر گرفته مي شود و در صورت عبور شاخص CCI به زير عدد منفي 100 ديدگاه جهت و روند، نزولي در نظر گرفته مي شود. هرچه شاخص CCI از اعداد 100 مثبت يا 100 منفي بيشتر فاصله بگيرد روند در آن جهت قدرت بيشتري خواهد داشت.

در اين انديکاتور واگرايي به مانند انديکاتورهاي خانواده اسيلاتور مورد استفاده قرار مي گيرد. واگرايي و همگرايي در درس بعدي به همراه انديکاتورهاي خانواده اسيلاتور توضيح داده خواهد شد.

در عين حال انديکاتور CCI از جمله انديکاتورهايي شناخته مي شود که همراه و همزمان با تغييرات قيمت سيگنال ارائه مي دهد و پس از جابجايي قيمت تصحيح انجام نمي دهد.

شکل 5

توضيحات مابقي انديکاتورها، مخصوصا انديکاتورهاي خانواده اسيلاتور در درس آينده به تفصيل توضيح داده خواهد شد.

مدیر سایت بازدید : 125 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

امواج الیوت


رالف نلسون اليوت سال 1938 بر اساس مشاهدات و تحقيقات خود نظريه اي را بر اساس تغييرات قيمت ارائه داد که بر مبناي آن دوره هاي حرکتي قيمت را در قالب الگوهاي مشخص و تکرار شونده امواج توضيح مي داد. اين امواج روانشناسي توده مردم را در بازارها در قالب موج ها و الگوهاي مشخص و تکرار شونده به ما نشان مي دهد. از ديدگاه اليوت، ويژگي هاي حرکات بازارهاي مالي بر مبناي شرايط احساسي، معقول، تکانشي، ابهام و منطق گروهي شکل گرفته است و تغييرات قيمت از سه اصل الگو، نسبت و زمان ساختار مي پذيرد. اليوت عقيده داشت هر اتفاقي که در بازار روي مي دهد ريشه در گذشته قيمت دارد و با تحليل الگوهاي تکرار شونده پيشين مي توان آنها را به حال و آينده ارتباط و گسترش داد.......

مدیر سایت بازدید : 88 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

آشنایی با چنگال های اندرو ( اندرو پیچفورک ) ( Andrews Pitchfork )

چنگال های “اندرو” (اندری) ، تکنیکی برای استفاده از روند ها می باشد. “آلن اندری” ابداع کننده این روش اعتقاد داشت خطوط روند کلاسیک کارایی بالایی در بازارها ندارند و خطوط روندی که از نقاط و پیوت های  بیشتری می گذرد بسیار کاربردی تر می باشد. در عین حال بر مبنای این خط مرکزی باید تمامی نوسانات قیمت را در بین دو بال، که کانالهایی را برای قیمت می سازند داشته باشیم.
برای ترسیم یک “چنگال اندرو” تحلیلگر به سه نقطه (پیوت) که آغازگر موج های جدید باشد، نیاز دارد و پس از ترسیم چنگال پیچفورک باید مشاهده نماید که آیا چنگالش سه اصل اساسی ترسیمی را رعایت کرده یا خیر.
همانطور که در شکل زیر مشاهده می شود برای ترسیم یک چنگال پیچفورک به سه نقطه (پیوت) آغاز موج نیاز داریم. نقاط A وC نقش های یکسانی در تغییر جهت قیمت داشته اند و نقطه B نقشی خلاف نقاط A و C برای جابجایی قیمت ایفا می کند. بدین معنی که اگر نقاط A وC روندهای صعودی جاری را تبدیل به روند نزولی کرده اند نقطه B روند نزولی جاری را تبدیل به صعودی کرده است. در ترسیم چنگال صعودی این نقش ها معکوس می شود.

usdjpyw07pitch

برای ترسیم یک چنگال به سه نقطه نیاز داریم که تا به اینجا با آنها آشنا شدیم. از این نقاط درک کردیم که تغییرات قیمت معمولا به صورت سینوسی و با تصحیح همراه هستند. برای ترسیم  خط میانه که بیشترین نوسانات را قیمت حول آن محور داشته است می توان ما بین نقاط B و C را شناسایی کرد(محدوده سبز رنگی که در تصویر بالا بین B و C وجود دارد) و خطی را از نقطه A به این نقطه میانی ترسیم کرد. این خط شیب و زاویه خاصی نسبت به تغییرات قیمت دارد که نوسانات بسیاری حول این محور است. به اندازه شیب خط میانی می توان به موازاتش خطوطی را از نقاط  B وC  ترسیم کرد. معمولا قیمت مانند شکل، حول این محور و خط میانی بارها نوسان دارد. در عین حال نسبت به قیمت چنگال های بالا و پایین که موازی با خط میانی ترسیم شده عکس العمل نشان می دهد.

اصول اساسی ترسیم یک چنگال “اندرو” مناسب

برای ترسیم یک چنگال “اندرو” سه اصل باید وجود داشته باشد تا چنگال ما برای استفاده مقبول باشد. این سه اصل به شرح زیر است:
الف) در یک چنگال اندرو (اندرو پیچفورک)  محدوده جابجایی قیمت حتما باید بین دو چنگال کناری(بال کناری) قرار گرفته باشد. بنابراین زمانی که قیمت از بین دو چنگال کناری خارج شود چنگال ترسیمی دیگر مورد تایید نخواهد بود.
ب) نقطه C در چنگال نزولی حتما باید بین نقاط A وB قرار گرفته باشد و در روند صعودی نقطه C باید بین نقاط A وB قرار گرفته باشد یعنی موج تصحیحی B به C حتما باید در محدوده نقاط A تا B باشد. اگر این اصل پا برجا نباشد و به عنوان مثال نقطه A بین نقاط B و C باشد نشانه دهنده این موضوع است که روندی قالب، در جهت صعودی یا نزولی در بازار وجود ندارد.
ج) اصل سوم نیز مانند اصل قبلی به این نکته اشاره دارد که نقطه C حتما باید بین نقاط A وB قرار گرفته باشد و نقطه B ما بین نقاط A و C نباشد. این مورد زمانی به وجود می آید که با وجود روند صعودی یا نزولی، تصحیحی کامل بین A تا B در نقطه C وجود ندارد.

اآشنایی با نحوه استفاده از چنگال “اندرو”

زمانیکه با ترسیم چنگالی کامل که تمامی اصول در آن رعایت شده است آشنا شدیم تکنیک هایی برای استفاده از چنگال “اندری” وجود دارد که می توانیم از آنها برای معامله در بازار استفاده کنیم.
1) روش استفاده اول از “چنگال اندری” زمانی است که با وجود ترسیم صحیح چنگال قیمت ها در بازار به سمت خط میانی چنگال حرکت نمی کنند. قیمت ها در روند نزولی اطراف بال بالایی و در روند صعودی اطراف بال پایینی حرکت دارند. این مساله که قیمت به خط میانی داخل چنگال نمی رسد می تواند نشانه ای از تضعیف قدرت روند جاری بازار در حالت فعلی باشد از این رو احتمال اینکه بال پایینی یا بالایی که قیمت حول آن خط در حال نوسان است شکسته شود بسیار محتمل است. شکل زیر نمونه ای از حالت اول ورود به معامله را برای یک چنگال صعودی نشان می دهد که با شکسته شدن خط بال پایینی می توان وارد معامله فروش شد.

gbpjpyh1jun2008pitch

2) قاعده دوم برای ورود به معامله زمانی ایجاد می شود که قیمت با اینکه به سمت خط میانی در حال حرکت است یک گپ (شکاف) در نزدیک خط میانی ایجاد می کند. گپ یا تثبیت قیمت در چنگال صعودی روی خط میانی و گپ یا تثبیت در چنگال نزولی زیر خط میانی نشانه ای پایداری روند در جهت فعلی می باشد. این موارد موقعیت های خوبی را برای ورود به معامله ایجاد می کنند. مثال این نمونه را در مثال زیر می توان مشاهده کرد.

eurusd15m3oct08pitch02

3) قاعده سوم استفاده از چنگال زمانی مورد استفاده برای ورود به معامله قرار می گیرد که خط میانی برای قیمت تبدیل به یک خط حمایت یا مقاومت می شود و از پیشروی قیمت در روند نزولی به زیر خط میانی و در روند صعودی از پیشروی قیمت به بالای خط میانی جلوگیری می کند.  معمولا برای استفاده از این ابزار در مورد ورود به معامله از شاخص نمای تکنیکی  Stochastic (اندیکاتور استوکاستیک) استفاده می شود. اگرچه حالت بهینه برای ورود به معامله با مشاهده چنین وضعیتی که خط میانی چنگال حکم حمایت یا مقاومت را داشته، صبر کردن تا زمانی است که بال بالایی یا بال پایینی شکسته شود.

usdjpyw2007picht03

مدیر سایت بازدید : 99 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

الگوهای قیمتی هارمونیک – پترن های هارمونیک

الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. تشخیص این الگوها مقداری از تشخیص الگوهای قیمتی کلاسیک مشکل تر می باشد دلیل این امر، وجود نسبت های فیبوناچی در کنار اشکال تشکیل شده می باشد. توصیه می شود برای تشخیص و استفاده از این الگوها سعی کنید از قبل در پیدا کردن نسبت های فیبوناچی با الگوها تلاش کنید تا پس از تشکیل موج آخر آماده ورود به بازار شوید و فرصت را از دست ندهید. در مورد این الگوها نیز حتما در قیمت از پیش تعیین شده وارد شوید و در صورتی که الگو را درست تشخیص دادید زمان و قیمت ورود مناسب را از دست ندهید.
معمولا حد ضرر تمامی این الگوها 15 درصد از اندازه موج آخر حرکتی می باشد که از نقطه ورود به معامله به موج آخر اضافه می شود. حد سود هر الگو نیز بر حسب تعریف الگو متغیر می باشد. در زیر توضیحات تصاویر و مثالهای هر الگو را می توانید مشاهده کنید.

اصول استفاده ازالگوی AB=CD، نحوه رسم و کاربرد

الگوی AB=CD عمومی ترین الگو از مجموع الگوهای فیبوناچی می باشد که به نسبت دیگر الگوها تشخیص آن آسان تر می باشد. همانطور که در شکل مشاهده می کنید برای تشکیل این الگو دو نسبت فیبوناچی باید همخوانی داشته باشد. در زیر مثال بازگشت نزولی الگوی AB=CD نمایش داده شده است. الگوی بازگشت صعودی AB=CD با همین درصدها اما در حالت معکوس شکل می باشد.
-    نقطه C تا 61.8 یا 78.6 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D(قیمت ورودی) تا 127.2 یا 161.8 Extension فاصله BC حرکت دارد.
-    پس از ورود در نقطه D هدف سود این معامله 61.8 درصد بازگشت فاصله CD می باشد.
bearish-abcdbullish-abcdbear-abcd-eur-h4-mar08

اصول استفاده ازالگوی Gartley، نحوه رسم و کاربرد

الگوی گارتلی تشکیل شده از سه نسبت فیبوناچی موجهای مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C تا 38.2 یا 61.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 78.6 درصد فاصله BC بازگشت دارد.
-    نقطه E بین 61.8 تا 78.6 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 درصد فاصله DE می رسد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله BE می رسد.

bearish-gartleybullish-gartleybear-gartley-chf-h1-apr08

اصول استفاده ازالگوی Butterfly، نحوه رسم و کاربرد

الگوی باترفلای تشکیل شده از سه نسبت فیبوناچی موجهای مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C تا 38.2 یا 78.6 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 78.6 درصد فاصله BC بازگشت دارد.
-    نقطه E تا 127.2 یا 161.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 تا 78.6 درصد فاصله DE می باشد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله بازگشت BE می باشد.

bearish-butterflybullish-butterflybull-butterfly-eurjpy-h1-feb008

اصول استفاده ازالگوی بت Bat (الگوی خفاش)، نحوه رسم و کاربرد

الگوی بَت تشکیل شده ازسه نسبت فیبوناچی موج های مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C بین 38.2 تا 50 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 88.6 درصد فاصله CB بازگشت دارد.
-    نقطه E تا حدود 88.6  درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 تا 78.6 درصد فاصله DE می باشد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله AB می باشد.

bearish-batbullish-batbull-bat-gbp-h4-jan008

اصول استفاده ازالگوی Crab، نحوه رسم و کاربرد

الگوی کِرَب مانند الگوی بَت تشکیل شده ازسه نسبت فیبوناچی موج های مختلف می باشد که پس از ورود برای آن میتوان دو هدف قیمتی در نظر گرفت.
-    نقطه C بین 38.2 تا 61.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    نقطه D بین 38.2 تا 88.6 درصد فاصله CB بازگشت دارد.
-    نقطه E تا حدود 161.8 درصد فاصله AB بازگشت دارد.
-    هدف اول از نقطه ورودی، 61.8 تا 78.6 درصد فاصله DE می باشد.
-    هدف دوم از نقطه ورودی، 127.2 درصد فاصله بازگشت BE می باشد.
bearish-crabbullish-crabbull-crab-chf-h1-oct07

مدیر سایت بازدید : 96 شنبه 16 آذر 1392 نظرات (0)

الگوهای قیمتی ادامه دهنده؛ پترن های کلاسیک

اصول استفاده ازالگوهای مثلث (تری انگل) Triangles

الگوی مثلث افزایشی حالتی از تغییرات قیمت است که قیمت هر بار در صعودهایش در محدوده ای از مقاومت متوقف می شود در حالی که پس از بازگشت از این محدوده مقاومت هر بار به دره یا کمینه قبل از خود نمی رسد. امتداد خطوط پایینی در اتصال به مقاومت بالایی، الگویی می سازد که نشان دهنده آغاز یک حرکت قوی بازار می باشد. تغییرات قیمت معمولا خط مقاومت در این الگو را می شکند و می توان انتظار داشت که به اندازه قاعده اولین حرکت داخل مثلث افزایشی بازار در جهت بالایی افزایش داشته باشد. این الگو معمولا بعد از یک روند افزایشی به وجود می آید با اینکه هیچ الزامی به این روند افزایشی نمی باشد.

ascending-trianglegbpjpy-m30-nov2006

الگوی مثلث کاهشی حالتی از تغییرات قیمت است که قیمت هر بار در نزول هایش در محدوده ای از حمایت متوقف می شود در حالی که پس از بازگشت از این محدوده حمایت هر بار به قله یا بیشینه قبل از خود نمی رسد. امتداد خطوط بالایی در اتصال به مقاومت پایینی، الگویی می سازد که نشان دهنده آغاز یک حرکت قوی بازار می باشد. تغییرات قیمت معمولا خط حمایت در این الگو را می شکند و می توان انتظار داشت که به اندازه قاعده اولین حرکت داخل مثلث کاهشی بازار در جهت پایینی کاهش داشته باشد. این الگو معمولا بعد از یک روند کاهشی به وجود می آید با اینکه هیچ الزامی به این روند کاهشی نمی باشد.

descending-trianglechf-h4-nov2007

اصول استفاده ازالگوی مثلث متقارن  Symmetrical Triangles

مثلث متقارن یا همسان الگویی دیگر از خانواده مثلث ها می باشد که معمولا بعد از یک روند کاهشی یا افزایشی به وجود می آید گرچه هیچ الزامی برای این مورد وجود ندارد. در این الگو حرکات صعودی و نزولی داخل الگو به حمایت ها یا مقاومت های قبل از خود نمی رسند به همین جهت امتداد این خطوط مثلثی متقارن را ایجاد می کند. با شکسته شدن امتداد نقاط به هم متصل شده بالایی و پایینی در الگو می توان انتظار داشت موج جدید به اندازه فاصله اولین قاعده درونی مثلث پیش روی داشته باشد.

symmetrical-triangle-bearishsymmetrical-triangle-bullish1eur-w1-1998

اصول استفاده ازالگوی مثلث افزایشی و کاهشی غیر متقارن Reverse Symmetrical Triangles Patern

الگوی مثلث افزایشی و کاهشی غیر متقارن؛ الگویی می باشد که امتداد خطوط بیشینه و کمینه قیمت مثلثی واگرا را تشکیل می دهد و حداقل سه بار قیمت باید با هر کدام از خطوط بالایی و پایینی برخورد کرده باشد. این الگو معمولا در بازار مبادلات ارز کمیاب می باشد. معمولا این الگو بعد از یک روند تشکیل می شود با اینکه هیچ الزامی به این مورد نیست. حد سود این الگو همانگونه که در شکل دیده می شود به اندازه فاصله آغاز روند قبلی تا نقطه تشکیل الگو می باشد که انتظار داریم با شکسته شدن یکی از امتداد ها، بازار به همین فاصله حرکت کند.

reverse-symmetrical-bearishreverse-symmetrical-bullish

eur-m15-mar08

اصول استفاده ازالگوی پرچم Flag Patern

الگوی پرچم از امتداد اتصال محدوده ای از تغییرات قیمت در میانه یک روند به وجود می آید که شیبی کم و خلاف جهت روند قبل از خود دارد. این الگو معمولا مدت زمان زیادی پایدار نمی ماند و خیلی زود شکسته می شود. با شکسته شدن امتداد خطوط الگو بازار به اندازه ابتدای روند قبلی تا نقطه آغاز اولین موج الگوی پرچم پیش روی دارد.

flag-bearishflag-bullisheur-h4-sep07

اصول استفاده ازالگوی پرچم سه گوش Pennant Patern

الگوی پرچم سه گوش مانند الگوی پرچم در میانه یک روند تشکیل می شود با این تفاوت که اتصال خطوط بیشینه و کمینه در داخل الگو موازی نبوده و متقارن می باشند. شیب اتصال خطوط بیشینه و کمینه در این الگو حتما باید زیاد باشد و قبل از آن حتما روند با شیب زیاد داشته باشیم در غیر این صورت یک الگوی مثلث افزایشی را تشخیص داده ایم. در این الگو دو هدف قیمتی داریم، هدف اول مانند شکل اندازه قاعده اولین حرکت تصحیحی داخل الگو می باشد و حد سود دوم به اندازه فاصله آغاز روند صعودی قبلی تا نقطه تشکیل الگو می باشد که با شکسته شدن یکی از خطوط بالایی و پایینی الگو انتظار داریم قیمت پیش روی کند.

wedge-bearishwedge-bullishchf-h4-feb08

اصول استفاده ازالگوی گوه  Wedge- Ascending & Descending Patern

الگوی گوه کاهشی یا افزایشی جزو الگوهایی می باشد که حتما باید در امتداد روند تشکیل شود. اگرچه جهت تشکیل گوه کاهشی یا افزایشی می تواند هم راستا با روند قبل از خود نباشد اما اگر هم راستا باشد درجه اطمینان و اهمیت بیشتری الگو پیدا می کند. در الگوی گوه افزایشی شیب خط امتداد بالایی نقاطی که به هم متصل می شوند باید حتما کمتر از شیب خط پایینی باشد و در گوه کاهشی، شیب خط امتداد پایینی نقاطی که به هم متصل می شوند باید حتما کمتر از شیب خط بالایی باشد. در دو حالت گوه کاهشی و افزایشی باید امتداد دو خط بالایی و پایینی در نهایت به یکدیگر برسند و حالت واگرایی نداشته باشند. در این الگو دو حد سود تعریف می شود. هدف قیمتی حد سود اول به اندازه برابر با اولین حرکت تصحیح قیمت در داخل الگو می باشد که با شکسته شدن یک امتداد انتظار داریم. هدف قیمتی حد سود دوم نیز به اندازه برابر فاصله آغاز روند قبلی تا نقطه تشکیل الگو با شکسته شدن یکی از امتدادها را می توان انتظار داشت.

wedge-ascendingwedge-descendingeur-h1-jul07

اصول استفاده ازالگوی مستطیل  Rectangle Patern

الگوی مستطیل بعد از یک روند کاهشی یا افزایشی تشکیل می شود که امتداد خطوط بیشینه و کمینه درون آن موازی- افقی بوده و تشکیل یک مستطیل فرضی را می دهد. حداقل دو بار قیمت ها باید به امتداد خطوط بالایی و پایینی در این الگو برخورد کرده باشد. برای حد سود انتظار داریم بعد از شکسته شدن خط بالایی در روند افزایشی و خط پایینی در روند کاهشی هدف قیمتی جدید به اندازه فاصله درونی دو خط موازی درون الگو پیش روی نماید.

rectangle-bearishrectangle-bullishchf-h4-dec06

مدیر سایت بازدید : 84 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

اصول استفاده ازالگوهای برگشتی و نحوه کاربرد

الگوهای کلاسیک اشکالی معنی دار تشکیل شده از امواج تغییرات قیمتی در بازار می باشند که از روی تشکیل آنها میتوان موجها یا هدف های قیمتی جدیدی را پیش بینی کرد. در استفاده از الگوها حتما باید تا تشکیل کامل الگو صبر کرد و در نقطه صحیح و پیش بینی شده وارد شد. حتی برای کم کردن احتمال زیان و بالا بردن سود روش هایی وجود دارد که با مدیریت سرمایه بتوان از الگوها بیشترین استفاده و کمترین خطرات را متوجه شد. قبل از تشکیل هیچ الگویی آنرا تکمیل شده فرض نکنید و پس از تکمیل نیز در صورتی که قصد معامله بر اساس الگو را دارید زمان و قیمت مناسب را با شک و تردید از دست ندهید. از ایرادات دیگری که عموما معامله گران مبتدی مرتکب می شوند این است که پس از تشکیل الگو و از دست رفتن قیمت ورود مناسب، وارد بازار می شوند. این مساله خطر بسیاری را برای معاملات و سرمایه ایشان در بر دارد بنابراین اگر با تاخیر به نمودار نگاه می کردید یا الگویی را تشخیص دادید که زمان ورودش از دست رفته بود به هیچ عنوان وارد بازار نشوید.

اصول استفاده ازالگوی سر و شانه  Head and shoulders Patern

الگوی سر و شانه یا همان Head and Shoulder یکی از معروف ترین الگوهای کلاسیک در بازارهای سرمایه می باشد. این الگو در انتهای یک روند رخ می دهد و روند صعودی را به نزولی و روند نزولی را به صعودی تبدیل می کند.
همانطور که در شکل مشاهده می شود اولین نشانه ایجاد این الگو با شکسته شدن خط روند صعودی به وجود می آید. پس از شکسته شدن خط روند روند نزولی (موجCD) تا حدود قیمت کف یا سقف قبلی که قیمت در محدوده نقطه B بازگشته بوده می رود و از آنجا روند صعودی جدید کوتاه مدتی آغاز می شود. غالبا این روند جدید در نقطه E به محدوده خط روند قبلی که مترادف با نقطه A باشد می رسد و روند جدیدی را آغاز می کند. رد شدن قیمت از خط گردن که امتداد نقاط B و D می باشد نشانگر تغییر جهت روند از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس است. نقطه ورود به معامله مناسب بازگشت قیمت برای لمس خط گردن در نقطه G می باشد. در عین حال در بازارهایی مثل مبادلات ارز که فراریت بالا است بسته شدن شمع پشت خط گردن (امتداد B و D) گواهی بر ورود به معامله است.

در صورت آغاز معامله در نقطه G حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقطه C می باشد. حد سود اولیه در این معامله فاصله بزگترین قله یا دره که سر الگو باشد را تا خط گردن اندازه گرفته و به همین میزان انتظار داریم بازار با شکست خط روند در خلاف روند قبلی پیش روی نماید. حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند قبلی می باشد که می توانیم انتظار داشته باشیم بازار تا نقطه آغاز روند قبلی پیش روی نماید.

head&sholdershead&sholders-inverter

در زیر نمونه ای از الگوی سر و شانه را می بینید که با شکسته شدن خط گردن در امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G خط گردن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی حد سود اول و دوم پیش روی کرده که هر دو این هدف های قیمتی لمس شده است.

ex-cad-m30-18dec

اصول استفاده ازالگوی Double Top and Bottom

الگوی سقف دوقلو یا الگوی کف دوقلو نیز در انتهای روند صعودی یا روند نزولی تشکیل می شود. در این الگو دو قله داریم که دره ای بین این دو قله ایجاد شده است. تفاوت این الگو با الگوی سر شانه بدین صورت می باشد که سر(قله میانه) را نداریم. با شکسته شدن دره بین دوقله میتوان انتظار داشت که روند تغییر پیدا کند. اغلب موارد با شکسته شدن دره بین دوقله قیمت دوباره به خط دره (نقطه E) باز می گردد اگر چه در بازارهای با فراریت بالا مانند مبادلات ارز امکان برنگشتن قیمت به امتداد دره بین دو قله نیز وجود دارد.
حد ضرر این معامله کمی بیشتر از نقاط A و C می باشد. حد سود اولیه به اندازه فاصله نقاط A یا C تا B می باشد و حد سود دوم از تا نقطه آغاز روند می باشد.

doubletopdoublebottom

در شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف دوقلو را می بینید که با شکسته شدن امتداد خط B بازار یکبار دیگر در نقطه E به این محدوده قیمت رسیده و سپس به روند نزولی خود ادامه داده است. شایان ذکر است دسترسی به هدف قیمتی حد سود اول در شکل زیر نمایان است.

ex-eur-d1-2003

اصول استفاده ازالگوی Triple Top and Bottom

الگوی سه سقف و الگوی سه کف تشابه بسیاری با الگوی سقف های دوقلو و کف های دوقلو دارد با این تفاوت که به جای دو قله یا دو دره سه قله و سه دره ایجاد شده است. این الگو نیز در انتهای روند ایجاد می شود و شاهد سه سقف یا سه کف در نقاط A، C و E هستیم. دو دره در بین این سقف ها وجود دارد و با شکسته شدن دره ها(نقاط B و D) می توان انتظار داشت بازار از حالت صعودی به نزولی تبدیل شود.
tripletoptriplebottomدر شکل زیر نمونه ای از الگوی سقف سه قلو را مشاهده می کنید که با شکسته شدن امتداد خطوط B و D بازار یکبار دیگر در نقطه G این خط را لمس کرده و سپس به روند نزولی جدیدی را در پیش گرفته است.

ex-eur-h1-dec06

اصول استفاده ازالگوی 1,2,3

الگوی 123 (یا ABC) بسیار شبیه به الگوی سقف و کف دوقلو می باشد. با این تفاوت که سقف یا کف دوم به سقف یا کف پیش از خود نمی رسد. با رد شدن قیمت از محدوده بین دو سقف یا دو کف(خط شانه) که در امتداد نقطه B می باشد میتوان انتظار داشت که جهت روند تغییر یابد. حد ضرر معامله ورودی به این الگو با لحاظ مقداری فاصله از نقطه A می باشد. حد سود اول این معامله به اندازه فاصله نقطه A تا B از نقطه شکسته شدن نقطه B می باشد حد سود دوم این معامله نیز نقطه آغاز روند اصلی قبلی است.

abcabc02

در زیر نمونه ای از الگوی ABC را می بینید که با شکسته شدن نقطه B روند نزولی بازار تبدیل به روند صعودی می شود. هر دو هدف قیمتی حد سود اول و دوم در این شکل این مثال دیده می شود.

ex-gbp-h1-jan07

آصول استفاده از الگوی لوزی Diamond Patern

الگو لوزی نیز در انتهای روند به وجود می آید. بعد از یک روند صعودی یا نزولی در ابتدا شاهد سقف و کف های کوچک هستیم. به مرور دامنه حرکت سقف و کف ها بزرگتر می شود دوباره در اواخر الگوی اندازه سقف و کف ها بزرگتر می شود. با شکسته شدن سقف یا کف الگو وارد معامله می شویم. حد ضرر معامله ورودی از طریق این الگو با لحاظ مقداری فاصله از بالاترین سقف در حالت صعودی و با لحاظ مقداری از پایین ترین کف در حالت نزولی قرار می گیرد. حد سود اول به اندازه فاصله بزرگترین سقف و کف داخل الگو می باشد و حد سود دوم محدوده آغاز روند است.

diamond-bearishdiamond-bullish

نمونه الگوی الماس در بازار مبادلات ارز غالبا کم پیدا می شود با این حال می توانید نمونه ای را در نمودار زیر ببینید که با شکسته شدن امتداد خط گردن عمیقترین دره بازار به هدف قیمتی حد سود اول رسیده است.

ex-chf-m30-oct08

اصول استفاده ازالگوی وی V

الگوی “وی” V با شکسته شدن خط روند تکمیل می شود و میتوان وارد معامله شد. شاخصه اصلی این الگو بازگشت ناگهانی قیمت می باشد و بازگشت های داخل الگو بسیار کوتاه و موقت است. مشخصه دیگر الگوی V شیب زیاد موج آخر حرکت روند قبلی می باشد و بازگشت ها معمولا با همان زاویه ای بر می گردد که بازار با آن شیب حرکت اصلی را آغاز کرده است. حد ضرر در این الگو زیر نقطه زیرین یا رویین V می باشد و حد سود اضافه شده اندازه فاصله نقطه ورود تا نقطه آغاز الگوی V می باشد. در شکل خطوط قرمز رنگ اندازه و هدف قیمتی گرفتن حد سود را به ما نشان می دهند.

v-formationv-formation-bearish

الگوهای برگشتی کلاسیک دیگری نیز در بازار وجود دارد که فعلا در بحث ما نمی گنجد و عمومیت و استفاده زیادی ندارد.
در زیر آخرین مثال که الگوی V باشد را می بینید. با شکسته شدن خط روند قبلی بازار از حالت نزولی تبدیل به صعودی شده و هدف قیمتی حد سود نیز تحقق پیدا کرده است.
ex-chf-m15-dec08

مدیر سایت بازدید : 110 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

کار با الگوهای کندل استیک ( شمعی ژاپنی )

بیش از دو قرن پیش در ژاپن برای تحلیل قیمت برنج نمودارهای کندل استیک اختراع شد. عمده این معروفیت و استفاده را ژاپنی ها مدیون “مانهیسا هما” در قرن هفدهم میلادی می باشند حال آنکه بیش از دو دهه نیست که نمودارهای شمعی در غرب رواج یافته است و دلیل عمده ترویج این نمونه نمایش نمودار در غرب نیز مربوط به سیستم های رایانه ای می باشد. از لحاظ ماهیت، کندل استیک ها یا برای ترسیم نمودارها و نمایش قیمت برای تحلیل تکنیکال به کار می روند و یا به صورت منفرد ترکیب و شیوه نمایش آنها، ابزاری برای تحلیل و پیش بینی جهت آینده بازار می باشد. عمده دلیل محبوبیت روزافزون استفاده از این نمودارها بین تحلیلگران، راحتی استفاده و مشخص بودن وضعیت صعودی یا نزولی هر کندل استیک بصورت منفرد می باشد. در فصل 5 توضیحاتی در مورد روش ترسیم نمودارهای کندل استیک ارائه شد.
در این بخش ابتدا به معرفی و نامگذاری کندل استیک ها می پردازیم و سپس کاربرد و معانی الگوهای ترکیبی یا منفرد را توضیح خواهیم داد.

نمایش تغییرات قیمت با اشکال مختلف قابل ترسیم می باشد در شکل بالا قسمت C نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت نمودار میله ای و قسمت E نحوه نمایش تغییرات قیمت بصورت کندل استیک را نمایش می دهد. یک کندل استیک از چهار داده ورودی اصلی تشکیل شده است که عبارت ان از قیمت آغازین (Open) قیمت پایانی (Close) بالاترین قیمت آن بازه زمانی (High) و پایین ترین قیمت آن بازه زمانی (Low). بسته به صعودی (بالاتر بودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یا نزولی (پایین تربودن قیمت پایان از قیمت آغاز) یک کندل استیک بالا رونده یا پایین رونده دسته بندی می شود. شکل زیرکندل هایی با بدنه صعودی یا نزولی را نمایش می دهد کندل های صعودی بدنه شفاف (توخالی) و و کندل های نزولی بدنه مشکی (تو پر) دارند. سایه ها نیز حداکثر و حداقل قیمت را در آن بازه زمانی نمایش می دهند.

قبل از آغاز معرفی الگوها سه نکته اساسی در استفاده از الگوهای شمعی حائز اهمیت است که باید رعایت شود.
1- تشکیل الگوها تنها زمانی مورد توجه قرار می گیرند که تغییرات قیمت دارای روند باشد. در صورت وجود نداشتن روند صعودی یا نزولی، اهمیت و جهت گیری برای استفاده از الگوهای کندل استیک برگشتی یا ادامه دهنده وجود ندارد.
2- الگوهای کندل استیک بازگشتی تنها زمانی در داخل روند علامت بازگشت روند را اعلام می کنند که این الگوها همزمان با ابزاری دیگر برای بازگشت روند همراه باشد. تحلیل گران تکنیکال عموما هنگامی به الگو های کندل استیک بازگشتی اهمیت می دهند که در محدوده حمایت و یا مقاومت خاصی تشکیل شوند.
3- الگوهای شمعی با وجود اینکه در اغلب موارد نقاط ورود درستی را نشان می دهند اما نمی توان برای خروج حتما منتظر تشکیل الگوی بازگشتی دیگری ماند و باید در اینجا نیز ابزارهای دیگر تکنیکال برای خروج استفاده کرد.

الگوهای منفرد عمومی

Long Days
نمودارهایی  با بدنه بزرگ و سایه های کوتاه، نشان دهنده قدرت بازار در آن جهت می باشد.

Short Days
نمودارهایی با بدنه کوچک و سایه های کوتاه، نشان دهنده نداشتن قدرت در بازار می باشد.

Black Marubozu
نمودارنزولی بدون سایه بالایی و پایینی

White Marubozu
نمودار صعودی بدون سایه بالایی و پایینی

Closing Marubozu
کندلی Marubozu که در قیمت انتهایی آن سایه وجود ندارد

Opening Marubozu
کندلی Marubozu که در قیمت ابتدایی آن سایه وجود ندارد

(Spinning Tops (koma
کندلی با سایه های بلند در اطراف بدنه کوتاه

Long-legged Doji
در حالت عمومی دوجی  Doji به نمودارهای شمعی اطلاق می شود که قیمت آغاز و پایان یکسان باشند. Long-legged Doji  به نموداری شمعی گفته می شود که قیمت آغاز و پایان کندل استیک یکسان باشد اما در آن بازه زمانی قیمت سایه های بلند بالاتر و پایینتر را تشکیل داده است این الگو حاکی از برابری قدرت خریداران و فروشندگان در آن بازه زمانی می باشد.

(Gravestone Doji(tohba
الگوی کندل استیکی از خانواده دوجی Doji که قیمت آغاز و پایان یکسان می باشد. سایه بالایی بلند (upper shadow) و نداشتن سایه پایینی یا بسیار کوتاه بودن سایه پایینی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد

(Dragonfly Doji(tonbo
الگوی دیگری از خانواده دوجی Doji که قیمت آغاز و پایانش یکسان می باشد. سایه پایینی بلند (Lower shadow) و نداشتن سایه بالایی یا بسیار کوتاه بودن سایه بالایی از خصوصیات اصلی این الگوی کندل استیک می باشد

اصول استفاده از الگوهای برگشتی صعودی Bullish Reversals

الگوهای صعودی Bullish تشکیل شده از یک، دو  و یا سه کندل در انتهای روند نزولی هستند و علامتی برای تغییر جهت روند از نزولی به صعودی می باشند در ادامه به ترتیب الگوهای تک و ترکیبی صعودی (بولیش) را مشاهده می کنیم.

الگوهای تک شمعی One candle

Hammer

الگوی چکش (الگوی هامر) Hammer در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود از خصوصیات این الگو سایه پایینی بلند، سایه بالایی کوتاه (وجود نداشتن سایه بالایی) و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه صعودی (سفید) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Inverted Hammer
الگوی هامر معکوس (چکش معکوس) مانند الگوی چکش در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود. سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و یا وجود نداشتن سایه پایینی و بدنه ای حداثر یک دوم سایه بالایی از خصوصیات این الگو می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه صعودی (سفید) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Bullish Belt Hold
این الگو در بازار بسیار نادر می باشد و مدلی از Opening Marubozu می باشد. در روند نزولی قیمت آغازین این کندل با گپ (شکاف) رو به پایین باز می شود اما در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نمی باشیم قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتا بزرگی را شاهد هستیم. اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید می تواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.

الگوهای ترکیبی دو شمعی Two candles
Bullish Engulfing Pattern

این الگو (پوشاننده صعودی) شامل دو شمع با رنگ های متفاوت است که در انتهای روند نزولی تشکیل می شود. کل بدنه سفید (صعودی) شمع دوم، بدنه شمع اول مشکی (نزولی) را پوشش می دهد. اندازه سایه ها در این دو کندل اهمیتی ندارد. ایجاد شکاف (گپ) بین نقطه پایان کندل اول و نقطه آغاز کندل دوم اهمیت بیشتری به این الگو برای آغاز روند صعودی می دهد.

Tweezers Bottom
الگوی انبرک پایینی مانند الگوی قبلی شامل دو شمع با رنگ های متفاوت می باشد. با این تفاوت که ابتدا شمعی نزولی (مشکی) با بدنه بزرگ تشکیل می شود این شمع فاقد سایه یا با سایه های کوچک می باشد. شمع دوم در دل محدوده قیمت شمع اول به شکل ستاره (داجی) یا چکش معکوس تشکیل می شود. برای اهمیت بیشتر تغییر روند از نزولی به صعودی در این الگو، خارج نشدن سایه های شمع دوم از شمع اول مهم می باشد.

Bullish Harami
الگوی هارامی صعودی نیز در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند. شمع اول بدنه مشکی (نزولی) دارد که تمامی بدنه شمع دوم را پوشش می دهد سایه ها در این الگو اهمیت زیادی ندارند اما خارج نشدن سایه های شمع دوم از محدوده سایه های شمع اول قدرت بیشتر این الگو را نشان می دهد.

Bullish Harami Cross
صلیب هارامی صعودی (هارامی کراس)  شباهت بسیاری به الگوی قبلی دارد با این تفاوت که بدنه شمع دوم حتما بصورت داجی (ستاره) تشکیل شده است این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند.

Bullish Piercing Line
در این الگو (پوشش شکاف صعودی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم. در شمع اول بدنه مشکی (نزولی) و شمع دوم بدنه ای سفید (صعودی) با نقطه پایانی پایین تر از نقطه آغازین شمع قبلی می بینیم و نقطه آغاز شمع دوم با شکافی نزولی نسبت به پایان شمع اول شروع شده است. این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل شده و نمایشگر آغاز روند صعودی می باشد.

الگوهای ترکیبی سه شمعی Three candles
Bullish Abandoned Baby

این الگو (کودک رها شده صعودی) در بازار مبادلات ارز خیلی کم به وجود می آید. در انتهای روند نزولی پس از یک شمع نزولی قوی شکافی نزولی تا شمع بعدی بوجود می آید شمع بعدی بصورت ستاره (داجی) بسته می شود و فاصله بسته شدنش تا شمع بعدی نیز دارای شکاف است. با سفید (صعودی) بسته شدن بدنه شمع سوم اخطار پایان روند نزولی و آغاز روند صعودی به وجود می آید.

Morning Star
الگوی ستاره صبحگاهی از مجموع سه شمع در انتهای روند نزولی تشکیل می شود شمع اول نزولی و پرقدرت، شمع دوم با شکاف (گپ) نزولی آغاز شده و بدنه آن میتواند نزولی یا صعودی باشد ولی در غالب موارد بدنه و سایه های بزرگی ندارد و شمع سوم یک شمع صعودی است که آغاز آن با شکاف (گپ) صعودی نسبت به شمع دوم آغاز شده است. این سه شمع اخطار روند صعودی را در انتهای روند نزولی اعلام می نمایند.

Morning Doji Star
ترکیب این الگوی سه شمعی بسیار شبیه به الگوی ستاره صبحگاهی می باشد با این تفاوت که بین شمع اول و دوم به علاوه بین شمع دوم و سوم شکافی دیده نمی شود شمع اول پرقدرت و نزولی، شمع دوم دوجی Doji و شمع سوم دارای بدنه صعودی می باشد. با بسته شدن صعودی شمع سوم اخطار انتهای روند نزولی و آغاز روند صعودی اعلام می شود.

Bullish Tri-Star
الگوی سه ستاره صعودی از ترکیب سه شمع Doji مانند تشکیل شده اندازه سایه ها در این سه شمع حائز اهمیت نمی باشد اما وجود شکاف (گپ) نزولی بین شمع اول و دوم و شکاف صعودی بین شمع دوم و سوم بر قدرت این الگو برای تغییر روند از نزولی به صعودی می افزاید.

Three White Soldiers
الگوی سه مکعب سفید از سه شمع صعودی با بدنه های توخالی و صعودی قوی تشکیل شده است.سایه ها غالبا کوتاه و ایجاد شکاف نزولی بین شمع اول، دوم و شکاف نزولی بین شمع دوم و سوم وجود دارد. با بسته شدن شمع سوم اخطار قوی تغییر روند از نزولی به صعودی ایجاد می شود.

اصول استفاده از الگوهای برگشتی Bearish Reversals

الگوهای بریش Bearish تشکیل شده از یک، دو یا سه کندل در انتهای روند صعودی هستند و علامتی برای تغییر جهت روند از صعودی به نزولی می باشند در ادامه به ترتیب الگوهای تک و ترکیبی نزولی (بیریش) را مشاهده می کنیم.

الگوهای تک شمعی One candle
Hanging Man
الگوی Hanging Man (مرد دارزده) در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود از خصوصیات این الگو سایه پایینی بلند، سایه بالایی کوتاه (وجود نداشتن سایه بالایی) و بدنه ای حداکثر یک دوم سایه پایینی می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Shooting Star
الگو شوتینگ استار (الگوی ستاره رها شده) مانند الگوی قبلی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود. سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و یا وجود نداشتن سایه پایینی و بدنه ای حداثر یک دوم سایه بالایی از خصوصیات این الگو می باشد. در این الگو رنگ بدنه تفاوتی ندارد اما بدنه نزولی (مشکی) قدرت بیشتر این الگو را برای بازگشت روند نشان می دهد.

Bearish Belt Hold
این الگو در بازار بسیار نادر می باشد و مدلی از Opening Marubozu می باشد. در روند صعودی قیمت آغازین این کندل با گپ (شکاف) رو به بالا باز می شود اما در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نمی باشیم. قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتا بزرگی را شاهد هستیم. اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید می تواند نشانگر آغاز روند صعودی باشد.

الگوهای ترکیبی دو شمعی Two candles

Bearish Engulfing

این الگو (پوشاننده نزولی) شامل دو شمع با رنگ های متفاوت است که در انتهای روند صعودی تشکیل می شود. کل بدنه مشکی (نزولی) شمع دوم، بدنه شمع اول سفید (صعودی) را پوشش می دهد. اندازه سایه ها در این دو کندل اهمیتی ندارد. ایجاد شکاف (گپ) بین نقطه پایان کندل اول و نقطه آغاز کندل دوم اهمیت بیشتری به این الگو برای آغاز روند نزولی می دهد.

Tweezers Top
الگوی انبرک بالایی مانند الگوی قبلی شامل دو شمع با رنگ های متفاوت می باشد. با این تفاوت که ابتدا شمعی صعودی (سفید) با بدنه بزرگ تشکیل می شود این شمع فاقد سایه یا با سایه های کوچک می باشد. شمع دوم در دل محدوده قیمت شمع اول به شکل ستاره (داجی) یا چکش تشکیل می شود. برای اهمیت بیشتر تغییر روند از صعودی به نزولی در این الگو، خارج نشدن سایه های شمع دوم از شمع اول مهم می باشد.

Bearish Harami
این الگو نیز در انتهای روند صعودی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند. شمع اول بدنه سفید (صعودی) دارد که تمامی بدنه شمع دوم را پوشش می دهد سایه ها در این الگو اهمیت زیادی ندارند اما خارج نشدن سایه های شمع دوم از محدوده سایه های شمع اول قدرت بیشتر این الگو را نشان می دهد.

Bearish Harami Cross
صلیب هارامی نزولی شباهت بسیاری به الگوی قبلی دارد با این تفاوت که بدنه شمع دوم حتما بصورت داجی (ستاره) تشکیل شده است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل می شود و اخطار تغییر روند را صادر می کند.

Dark Cloud Cover
در این الگو (پوشای ابر مشکی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم در شمع اول بدنه سفید (صعودی) و شمع دوم بدنه ای مشکی (نزولی) با نقطه پایانی بالاتر از نقطه آغازین شمع قبلی می بینیم و نقطه آغاز شمع دوم با شکافی صعودی نسبت به پایان شمع اول شروع شده است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل شده و نمایشگر آغاز روند نزولی می باشد.

الگوهای ترکیبی سه شمعیThree candles
Abandoned Baby Pattern
این الگو (کودک رها شده نزولی) در بازار مبادلات ارز خیلی کم به وجود می آید. در انتهای روند صعودی پس از یک شمع صعودی قوی شکافی صعودی تا شمع بعدی به وجود می آید. شمع بعدی بصورت ستاره(داجی) بسته می شود و فاصله بسته شدنش تا شمع بعدی نیز دارای شکاف است. با مشکی (نزولی) بسته شدن بدنه شمع سوم اخطار پایان روند صعودی و آغاز روند نزولی به وجود می آید.

Evening Star
الگوی ستاره عصرگاهی از مجموع سه شمع در انتهای روند صعودی تشکیل می شود شمع اول صعودی و پرقدرت، شمع دوم با شکاف (گپ) صعودی آغاز شده و بدنه آن میتواند نزولی یا صعودی باشد ولی در غالب موارد بدنه و سایه های بزرگی ندارد و شمع سوم یک شمع نزولی است که آغاز آن با شکاف (گپ) نزولی نسبت به شمع دوم آغاز شده است. این سه شمع اخطار روند نزولی را در انتهای روند صعودی اعلام می نمایند.

Evening Doji Star
ترکیب این الگوی سه شمعی بسیار شبیه به الگوی ستاره عصرگاهی می باشد با این تفاوت که بین شمع اول و دوم به علاوه بین شمع دوم و سوم شکافی دیده نمی شود شمع اول پرقدرت و صعودی، شمع دوم Doji و شمع سوم دارای بدنه نزولی می باشد. با بسته شدن نزولی شمع سوم اخطار انتهای روند صعودی و آغاز روند نزولی اعلام می شود.

Bearish Tri-Star
الگوی سه ستاره نزولی از ترکیب سه شمع Doji مانند تشکیل شده، اندازه سایه ها در این سه شمع حائز اهمیت نمی باشد اما وجود شکاف (گپ) صعودی بین شمع اول و دوم و شکاف نزولی بین شمع دوم و سوم بر قدرت این الگو برای تغییر روند از صعودی به نزولی می افزاید.

Three Black Crows
الگوی سه اهرم مشکی از سه شمع نزولی با بدنه های توپر و نزولی قوی تشکیل شده است. سایه ها غالبا کوتاه و ایجاد شکاف صعودی بین شمع اول، دوم و شکاف صعودی بین شمع دوم و سوم وجود دارد. با بسته شدن شمع سوم اخطار قوی تغییر روند از صعودی به نزولی ایجاد می شود.

اشناسایی اصول استفاده از الگوهای ادامه دهنده

Downside Tasuki Gap
این الگو در میانه روند نزولی به وجود می آید. قبل از تکمیل دو شمع انتهایی الگو، شکاف نزولی همراه با شمع نزولی دیده می شود شمع بعدی با اینکه صعودی می باشد اما تمام محدوده شکاف را پر نمی کند و با بسته شدن در محدوده شمع قبلی یا در محدوده شکاف میتوان انتظار داشت بازار به روند نزولی خود ادامه دهد.

Upside Tasuki Gap
این الگو در میانه روند صعودی به وجود می آید. قبل از تکمیل دو شمع انتهایی الگو، شکاف رو به بالا همراه با شمع صعودی دیده می شود شمع بعدی با اینکه نزولی می باشد اما تمام محدوده شکاف را پر نمی کند و با بسته شدن در محدوده شمع قبلی یا در محدوده شکاف میتوان انتظار داشت بازار به روند صعودی خود ادامه دهد.

Separating Lines
الگوی خطوط تفکیک شده تنها با ایجاد دو شمع در میانه روند اخطار ادامه روند را اعلام می کند. در دو حالت نزولی و صعودی این الگوها دو شکاف قبل از شمع اول و بعد از شمع اول به وجود می آید. شمع دوم این الگو حتما باید در جهت اصلی روند بسته شود و قبل از خود همانطور که اشاره شد شکاف را داشته باشد. با اینکه این الگو بسیار نادر می باشد اما از اطمینان بالایی برای ادامه روند برخوردار است.

In Neck Line  و On Neck Line
این دو الگو نیز شباهت بسیاری به الگوهای ادامه دهنده قبلی دارند با این تفاوت که قبل از شمع اول شکاف دیده نمی شود اما در فاصله شمع اول و دوم حتما شکاف وجود دارد و قیمت پایانی شمع دوم در محدوده بدنه شمع اول بسته نمی شود این الگو نیز برای ادامه روند قابل اطمینان می باشد.

Falling Three Methods
الگوی سه واحد رد شده در میانه روند نزولی تشکیل می شود. شمع اول با بدنه ای نسبتا بزرگ، نزولی می باشد سه شمع بعدی هیچ کدام منفرد و در مجموع قیمت بالایی شمع اول را رو به بالا رد نمی کنند. در این حالت با بسته شدن شمعی نزولی، پایین تر از تمامی چهار شمع قبلی میتوان انتظار ادامه روند نزولی را داشت.

Rising Three Methods
الگوی سه واحد ترقی یافته در میانه روند صعودی تشکیل می شود. شمع اول با بدنه ای نسبتا بزرگ، صعودی می باشد سه شمع بعدی هیچ کدام منفرد و در مجموع قیمت پایینی شمع اول را رو به پایین رد نمی کنند. در این حالت با بسته شدن شمعی صعودی، بالاتر از تمامی چهار شمع قبلی میتوان انتظار ادامه روند صعودی را داشت.

شناسایی اصول انجام ترکیبی از الگوهای شمعی با S & R

برای نمونه و آشنایی شما، مثالی از نمودار روزانه یورو به دلار را در چارت زیر مشاهده می کنید. در این مثال سعی شده با ترکیب دروسی که تا به حال آموخته اید با الگوهای شمعی ژاپنی نحوه استفاده از این الگوها آموزش داده شود.
دایره A الگوی ادامه دهنده Rising Three Methods را نمایش می دهد که همزمان با برخورد قیمت با 161 درصد فیبوناچی پروجکشن به وجود آمده است. شکسته شدن این الگوی ادامه دهنده با شکسته شدن رزیستنس 161 درصد فیبوناچی پروجکشن روند قبل از آن به وجود آمده و نشان دهنده ادامه روند صعودی می باشد.
دایره B الگوی برگشتی Bearish Engulfing را نمایش می دهد که تشکیل این الگوی شمعی ژاپنی همزمان با برخورد قیمت با خط 261 درصد فیبوناچی پروجکشن می باشد. این الگو نشان دهنده پایان روند صعودی و آغاز یک روند نزولی است. به خوبی در نمودار میتوان این تغییر جهت روند را مشاهده کرد.
تشکیل الگوهای شمعی ژاپنی در دایره C و D مترادف با محدوده ساپورت هایی در گذشته قیمت بوده است. این محدوده ها به همراه الگوهای شمعی ژاپنی به وجود آمده در آنها، روند کوتاه قبل از خود را از حالت نزولی به حالت صعودی تبدیل کرده اند. در الگوی دایره C یک شمع ژاپنی Long-legged Doji و در دایره D الگوی Bullish Harami Cross دیده می شود.
در دایره E الگوی Shooting Star همزمان با رسیدن قیمت به محدوده رزیستنس به وجود آمده است. الگوهای دیگر بازگشتی در این محدوده دیده می شود. این الگو همزمان با رسیدن قیمت به رزیستنس، باعث ایجاد روند نزولی در پایان روند صعودی شده است.
در دایره F الگوی Bearish Harami همزمان با برخورد قیمت به میانگین متحرک 55 روزه که حکم رزیستنس را دارد باعث تغییر جهت روند صعودی کوتاه مدت در جهت روند نزولی بلند مدت شده است.

مدیر سایت بازدید : 75 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

آشنایی با تعریف و تاریخچه فیبوناچی

لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان قرن 12 میلادی در ایتالیا متولد شد و بزرگترین اثر وی کشف اعدادی طلایی از روی حل مساله ازدیاد تعداد خرگوش ها بود. اعداد طلایی کشف شده توسط این دانشمند را به احترامش اعداد فیبوناچی می نامند. دنباله فیبوناچی با صفر و یک شروع می شود و هر عدد مجموع دو عدد قبلی می باشد …377-233-144-89-55-34-21-13-8-5-3-2-1-1
تا به حال هماهنگی های زیادی بین روابط این اعداد و قوانین طبیعت دیده شده است. نسبت های فیبوناچی در همه جا دیده می شوند، از فاصله حرکت سیاره ها به دور ستارگان تا فاصله حرکت الکترون ها به دور هسته اتم. این اعداد نسبت هایی با یکدیگر دارند که در علم اقتصاد نیز کاربرد دارد. در زیر به بعضی قواعد این اعداد می پردازیم.

اصول کار با انواع فیبوناچی

انواع ابزارهای فیبوناچی در بازارهای مالی، روشی برای تحلیل بازگشت یا ادامه روند می باشند. از منظری انواع ابزارهای فیبوناچی نقاط حمایت و مقاومت می باشند که با ابزارها و روش های گوناگون رسم می شوند. این سطوح بازگشت بر خلاف حمایت و مقاومت های قبلی که تنها قیمتی خاص را نقطه حساس تلقی می کردند می توانند قیمتی خاص، منحنی روی نموداری، خطی مورب یا زمان خاصی را نقطه حساس حمایت یا مقاومت تعریف کنند. در استفاده از ابزارهای فیبوناچی درصدها اهمیتی فوق العاده دارند. عموم این درصدها از نسبت درصدهای بین اعداد فیبوناچی بدست می آیند. به غير از چند عدد ابتداي سري اعداد فیبوناچی، هر كدام از اعداد دنباله، تقريبا 1.618 برابر عدد قبل از خود هستند (نسبت طلايي) و هر عدد 0.618 برابر عدد بعد از خود می باشد. این نسبت ها به درصد به ترتیب 161.8 درصد و 61.8 درصد می شوند. درصدهای دیگری نیز مهم هستند که در زیر می آید. تقسیم عدد اول به عدد دوم سری اعداد فیبوناچی یک به یک یا به عبارتی 100 درصد را نشان می دهد. تقسیم عدد دوم به عدد سوم سری اعداد فیبوناچی 0.5 یا به عبارتی 50 درصد را نشان می دهد. در اعداد بالاتر سري اعداد فیبوناچی و تقسيم هر عدد به دو عدد بعد از آن، مشاهده مي شود حاصل تقسيم به 38.2 درصد تمایل مي كند. در اعداد بالاتر سري اعداد فیبوناچی و تقسيم هر عدد به سه عدد بعد از آن، مشاهده مي شود حاصل تقسيم به 23.6 درصد تمایل دارد.

اصول کار با فیبوناچی Retracement و نحوه رسم

فیبوناچی ریتریسمنت ساده ترین و کاربردی ترین ابزار از گروه خطوط فیبوناچی ها می باشد. عموما زمانی که بازار در روندی خاص حرکت می کند در بازه هایی تمایل به بازگشت و تصحیح نسبت به قیمت های قبلی دارد اما پس از مدتی تمایل به ادامه روند غالب پیدا می کند. در یک روند صعودی درصدهای تصحیح بازگشت روند در جهت روند صعودی قبل، به ترتیب درصدهای 23.6 – 38.2 – 50 – 61.8 و 100 درصد می تواند باشد.

همانطور که در شکل دیده می شود در یک روند نزولی، خطوط 38.2، 50 و 61.8  برای قیمت حکم رزیستنس را داشته و از ادامه روند صعودی برای مقطعی جلوگیری کرده اند. نکته دیگر در مورد رسم ابزار فیبوناچی ریتریسمنت این است که همیشه از سمت آغاز روند به انتهای روند ترسیم می شود.

اصول کار با فیبوناچی Extension و نحوه رسم

فیبوناچی اکستنشن ابزاری است که نقاط بازگشت بیش از 100 درصد هر موج را برای هدف های قیمتی جلوتر بیش بینی می کند. بازار پس از یک موج صعودی یا نزولی در فیبوناچی اکستنشن 161.8%- 261.8%- 423.6% و یا درصدهای محاسباتی بالاتر می تواند بازگشت داشته باشد. همانطور که در شکل زیر دیده می شود بازار پس از یک روند نزولی در تصحیح روند نزولی بازگشتی، تا 161.8 درصد روند نزولی را صعود داشته است. این درصد فیبوناچی اکستنشن به عنوان یک رزیستنس عمل کرده و روند نزولی قیمت را بوجود آورده است.

برای استفاده از فیبوناچی اکستنشن در متاتریدر از همان ابزار فیبوناچی ریتریسمنت استفاده می شود با این تفاوت که درصد های ذکر شده161.8، 261.8 و 423 درصد برای ما دارای اهمیت هستند. در صورتی که این درصد ها بصورت پیش فرض روی فیبوناچی ریتریسمنت وجود نداشت میتوان با رفتن به Fibo ProPerties  سپس Fibo Levels در قسمت Description درصدهای فیبوناچی اکستنشن را وارد کنیم.

اصول کار با فیبوناچی Projection و نحوه رسم

فیبوناچی Projection ابزاری مانند فیبوناچی اکستنشن می باشد و نقاط بازگشت بیش از 100درصد بازگشت هر موج را نمایش می دهد با این تفاوت که میزان بازگشت تصحیح قیمت در یک موج برای بدست آوردن نقاط بالای 100 درصد آن روند اهمیت دارد. متاسفانه ابزار فیبوناچی پروجکشن در متاتریدر به اشتباه Fibonacci Expansion نامگذاری شده است. در حالیکه به لحاظ تعریف علمی این ابزار کاربرد فیبوناچی پروجکشن را نمایش می دهد.
برای استفاده از فیبوناچی پروجکشن ابزار فیبوناچی اکسپنشن متاتریدر را انتخاب می کنیم سپس از یک بیشینه قیمت (در شکل زیر نقطهA) به کمترین قیمت آن روند (نقطهB) خط رسم می کنیم. نقطه سوم که میزان تصحیح قیمت در این روند نزولی می باشد را در نقطه C تعیین می کنیم. بعد از رسم صحیح فیبوناچی پروجکشن انتظار خواهیم داشت قیمت از درصدهای 61.8- 100- یا 161.8 و حتی 261.8 به روند نزولی خاتمه دهد و روند صعودی پیدا کند. به بیان دیگر این درصدها می تواند ساپورت هایی برای بازگشت قیمت باشند. درصدهای 61.8- 100- 161.8 و261 میزان ادامه روند نزولی می باشند که نقطه آغازین محاسبه آخرین نقطه تصحیح روند (نقطهC) می باشد. در شکل زیر دیده می شود بازار نسبت به نقاطی که با فلش مشخص شده (161.8 درصد و 261 درصد) عکس العمل نشان داده است. شایان ذکر است در یک روند صعودی این نقاط بصورت معکوس مورد استفاده قرار میگیرند تا نقاط رزیستنس انتهای یک روند صعودی محاسبه گردد.

اصول کار با فیبوناچی Expansion و نحوه رسم

فیبوناچی اکسپنشن شباهت بسیار زیادی به فیبوناچی پروجکشن دارد و ادامه یک روند نزولی یا صعودی را تا نقطه پایانش محاسبه می کند. تنها تفاوت آن با فیبوناچی پروجکشن استفاده از دو نقطه به جای سه نقطه است. در یک روند نزولی فیبوناچی پروجکشن درصدهای 61.8- 100- 161.8 و 261 نقاط A تا B را از نقطه آغازین C مورد محاسبه قرار می دادیم تا نقاط D و E بدست بیاید اما در اینجا تنها به درصدهای نقاط A تا B نیاز داریم و با استفاده از درصدهایی که برای فیبوناچی اکستنشن ذکر کردیم انتظار داریم بازار 161.8%- 261.8%- 423.6% از نقطه آغازین حرکت داشته باشد. از همین رو فیبوناچی اکسپنشن را تلفیقی از فیبوناچی اکستنشن و فیبوناچی پروجکشن می دانند. برای رسم فیبوناچی اکسپنشن ابزار خاصی در متاتریدر تعریف نشده است اما میتوان با استفاده از فیبوناچی ریتریسمنت درصدهای بیش از 100 واحد موج اولیه، نقاط بازگشت فیبوناچی اکسپنشن را بدست آورد.

اصول کار با فیبوناچی Arcs و نحوه رسم

فیبوناچی Arcs ابزاری از گروه فیبوناچی ها می باشد که درصد های تصحیح و بازگشت یک روند را بصورت کمانی نمایش نشان می دهد درصدهای عمومی مورد استفاده در این ابزار 38.2- 50 و 61.8 درصد می باشند که کمان های برگشت قیمت را نسبت به یک روند صعودی یا نزولی نمایش می دهند.

شکل بالا نمونه استفاده از ابزار فیبوناچی آرک را نمایش می دهد درصدهای 50 و 61.8 در شکل بالا برای روند تصحیح نزولی حکم رزیستنس را ایفا کرده و باعث روند نزولی قیمت شده اند.

اصول کار با فیبوناچی Fan و نحوه رسم

فبوناچی Fan ابزاری دیگر از گروه ابزارهای فیبوناچی می باشد که بر اساس زاویه روند غالب نقاط بازگشت را از برخورد خط های بادبزن (فن) با قیمت بدست می آورد. در این ابزار نیزدرجه های (درصدهای) 38.2- 50 و 61.8 از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.

رسم و استفاده از این ابزار در متاتریدر به علت نقص در رسم درجه های قیمت و نشان ندادن درجه های قیمت روند صعودی کاربرد چندانی ندارد. اما میتوان برای رسم درجه های یک روند صعودی از قسمت Properties و Fibo Levels با منفی وارد کردن درصدهای Description زاویه های مخالف را برای روند صعودی ترسیم کرد.

ااصول کار با فیبوناچی Time و نحوه رسم

فیبوناچی تایم یا فیبوناچی زمانی ابزاری است که نقاط بازگشت قیمت را بر اساس زمان تعیین می کند از این ابزار به دو روش استفاده می کنند. در روش اول فاصله زمانی دو قله را به عنوان صفر و یک محاسبه میکنند و در نقاطی که زمان به خطوط عمودی1-2-3-5-8 و الی آخر می رسدانتظار ریزش دوباره قیمت را دارند.

در روش دوم مانند مثال بالا،  فاصله زمانی پایین ترین قیمت(Low) تا بالاترین قیمت(High) یک موج محاسبه می شود. سپس انتظار می رود در بازه های زمانی1-2-3-5-8 و الی آخر قیمت تغییر جهت بدهد و موج های جدید تشکیل شود.

مدیر سایت بازدید : 256 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

آشنایی با انواع میانگین های متحرک

میانگین متحرک (مووینگ اوریج) ، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.

انجام محاسبه میانگین های متحرک (محاسبه مووینگ اوریج)

از آنجا که محاسبه میانگین متحرک از تغییرات قیمت به دست می آید، تابعی از قیمت و روند بازار می باشد و به لحاظ ساختاری برای پیش بینی آینده قیمت همیشه مقداری از روند عقب تر می باشد. نحوه محاسبه میانگین متحرک بسته به فرمول آن متفاوت است. ساده ترین شیوه محاسبه، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) می باشد. این میانگین متحرک از آخرین تغییرات قیمت داده می پذیرد. به علت اینکه در بازار مبادلات ارز یا بازارهای دیگر تمامی تغییرات قیمتی (تیک چارت) را نداریم برای سهولت محاسبه از قیمت بسته شدن کندل استیک یا بار چارت برای بدست آوردن میانگین متحرک استفاده می شود. برای محاسبه میانگین متحرک غیر از قیمت انتهایی کندل استیک، میتوان از قیمت آغازین کندل استیک یا بالاترین و پایین ترین قیمت کندل استیک نیز استفاده کرد. در محاسبه میانگین متحرک روش های گوناگونی وجود دارد. ساده ترین و کاربردی ترین آن را در بالا توضیح دادیم اما میانگین های متحرک دیگری نیز وجود دارد که ارزش متفاوتی به داده های قیمت می دهند مانند میانگین های متحرک نمایی – اکسپوننشیال Exponential (کاربر ارزش هر داده قیمت را در این میانگین تایین می کند) میانگین متحرک سطحی Smoothed و میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted از انواع دیگر هستند که عموما به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری برای محاسبه می دهند. به هر حال آنچه مهم است تحقیق و بررسی شما روی میانگین های متحرک گوناگون در بازارهای مختلف (در اینجا ارزهای گوناگون) می باشد.

اصول کار با میانگین های متحرک (مووینگ اوریج)

در فصل سوم در مورد مکان اندیکاتورها در نرم افزار متا تریدر صحبت کردیم. برای یادآوری، تصویر زیر نشان می دهد که اندیکاتور مووینگ اوریج Moving Average در منوی Insert و زیر منوی Trend در چه مکانی قرار دارد.

پس از باز کردن این اندیکاتور پنجره تنظیمات مشاهده می شود.

زبانه اول این پنجره Parameters تنظیمات اولیه میانگین متحرک را نشان می دهد.
کادر Period مربوط به تعداد کندل استیک ها یا دوره های محاسبه میانگین متحرک است. در قسمت بعد توضیحات برای بهترین بازده این پارامتر داده خواهد شد. در کادر MA method نمونه محاسباتی میانگین متحرک تعریف می شود. این قسمت به صورت پیش فرض Simple می باشد اما توصیه می شود برای دادن وزن بیشتر به تغییرات قیمتی جدیدتر، از اکسپوننشیال  Exponential یا Linear Weighted استفاده شود. کادر Apply to قیمت مورد نظر هر کندل استیک یا داده قیمتی را مشخص می کند. بهترین گزینه در این قسمت Weighted Close می باشد. در این گزینه در عین حال که قیمت های بالا و پایین هر کندل استیک مورد محاسبه قرار گرفته وزن حرکتی بیشتر به قیمت پایانی به خاطر اهمیت آن داده شده است. در قسمت Style نیز نحوه نمایش خط میانگین متحرک تنظیم می گردد در این قسمت رنگ دلخواه، پیوسته یا نقطه چین بودن این خط و قطر خط تنظیم می گردد.

در بین معامله گران اندیکاتور میانگین متحرک از پر طرفدارترین اندیکاتورها می باشد. اندیکاتور مووینگ اوریج از یکسو به عنوان ساپورت و رزیستنس عمل کرده و از سوی دیگر جهت قیمت و سیگنال های معاملاتی را به معامله گر  نشان می دهد. قبل از آشنایی بیشتر با این ابزار لازم به ذکر است که همیشه این سوال وجود دارد که چه دوره زمانی برای این اندیکاتور بهترین می باشد؟ این سوال بیشتر از آنکه بین معامله گران دارای  اجماع باشد امری سلیقه ای است و بسته به هر بازاری متغیر است. در بازارهای با نوسان شدید عموما از دوره های زمانی کوتاه مدت تر و در بازارهای با نوسانات کندتر از دوره های زمانی طولانی تر استفاده می گردد.

ساده ترین روش استفاده از میانگین متحرک قطع این شاخص از روی نمودار خطی قیمت می باشد. اگر نحوه نمایش نمودار به صورت خطی باشد و یک میانگین متحرک روی نمودار ترسیم کنیم، ساده ترین سیگنال قطع قیمت از روی میانگین متحرک است. همانطور که در شکل زیر دیده می شود خط سبز تغییرات قیمت و خط آبی میانگین متحرک 55 روزه بر روی نمودار یورو به دلار می باشد. فلش رو به پایین نقطه ورود به سیگنال فروش را نشان می دهد و دو فلش رو به بالای بعدی نقطه خرید را برای افزایش قیمت نشان می دهد. عموما از این روش برای بازارها یا بازه های زمانی استفاده می شود که نمودار آنها عموما دارای روند های پایدار باشند و در بازارهایی مانند مبادلات ارز که فراریت در آنها زیاد و زمانهای بسیاری بدون روند هستیم این روش کاربرد چندانی ندارد. نقطه ضعف دیگر این روش باز بودن معاملات در هر زمانی می باشد. به این معنی که همیشه سیگنال فروش قبلی به ما سیگنال خرید می دهد و سیگنال خرید با سیگنال فروش بسته می شود. نمونه دیگری که از میانگین های متحرک برای معاملات استفاده می کنند قطع دو میانگین متحرک توسط یکدیگر است. روش دو میانگین متحرک شباهت بسیاری به روش قطع قیمت با یک میانگین دارد. تنها تفاوت در این است که به جای قطع یک میانگین متحرک از روی قیمت، این بار قطع یک میانگین توسط میانگین دیگر برای معامله گر سیگنال صادر می کند. در این روش حتما باید از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی متفاوت استفاده کرد و هر زمان که میانگین با دوره کمتر زیر میانگین با دوره بلندتر قرار گرفت سیگنال فروش داریم و هر زمان که میانگین با دوره کمتر بالای میانگین بلند مدت تر آمد سیگنال خرید داریم. در این روش نیز حد سود و ضرر با قطع دوباره میانگین ها معلوم می گردد. ایراد عمومی میانگین های متحرک دیرکرد آنها نسبت به قیمت می باشد و همیشه زمانی سیگنال می دهند که تغییرات قیمتی زیادی بوجود آمده است.

روش دیگری که برای استفاده از میانگین های متحرک کاربرد بسیاری برای معامله گران حرفه ای دارد استفاده از آنها به عنوان ساپورت و رزیستنس می باشد. از آنجا که به تجربه ثابت شده میانگین های متحرک قابلیت تغییر قیمت و عکس العمل روی بازارها را دارند، با رسیدن قیمت به یک میانگین متحرک معامله گران در برخورد میانگین متحرک و قیمت، میانگین متحرک را در نقش یک حمایت یا مقاومت در نظر می گیرند و در جهت معکوس وارد بازار می شوند. در شکل بالا فلش سوم دقیقا بیان کننده همین موضوع است. قیمت با برخورد به میانگین متحرک 55 روزه ناگهان شتاب گرفته و در جهت رو به بالا حرکت کرده است.
امروزه استفاده از اعداد 5،8،13،21،34،55،89 و144 که اعداد فیبوناچی (در فصل آینده در مورد این اعداد به تفصیل صحبت خواهیم کرد) می باشند در میانگین های متحرک کاربرد بسیاری یافته است و بسته به شرایط و عکس العمل آنها، بسیار از آنها استفاده می شود.

مدیر سایت بازدید : 76 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

خطوط حمایت و مقاومتی که تا کنون در مورد آنها بحث کردیم، همه به صورت چشمی و ترسیمی به دست می آمدند. در این درس در مورد خطوطی بحث خواهیم کرد که با استفاده از فرمول های ریاضی محاسبه شده و قدرت و اثرگذاری چشمگیری در رفتار معامله گران و در نتیجه روند قیمت دارند.

محاسبه خطوط پیوت (Pivot)

به طور کلی از خطوط پیوت برای معاملات روزانه استفاده می کنند و با انجام محاسبه بر روی قیمت های روز گذشته ساپورت و رزیستنس های روز آتی را به دست می آورند. ولی افرادی نیز هستند که این خطوط را برای بازه های زمانی بزرگتر مانند هفتگی، ماهانه و یا حتی سالانه استفاده می کنند. برای محاسبه خط پیوت به چهار پارامتر روز گذشته (بازه زمانی قبلی) نیاز است. این چهار پارامتر عبارتند از بیشترین قیمت، کمترین قیمت، نقطه باز شده و نقطه بسته شده روز گذشته که مورد نیاز هستند. البته در مورد بازارهای 24 ساعته مانند مبادلات ارز که بازار زمان بسته شدن شبانه ندارد نقطه باز شدن قیمت لحاظ نمی شود و تنها از نقطه بسته شدن قیمت استفاده می گردد. نحوه محاسبه آن به شکل زیر است:

PP=Pivot Point=High+Low+Close/3
R1=(2*PP)-Low
R2=PP+(High-Low)
S1=(2*PP)-High
S2=PP-(High-Low)

در محاسبه پیوت بازارهای 24 ساعته، قیمت بسته شدن(Close) از اهمیت بالایی برخوردار است به علت اینکه در ساعتی خاص بازار بسته نمی شود، معامله گران می توانند از ساعات مختلفی استفاده کنند. اغلب افراد با ساعت 24 بروکر خود پیوت را محاسبه می کنند که می تواند کاری اشتباه باشد برای بهترین جواب عموما ساعت 12 نیمه شب گرینویچ یا ساعت 12 نیمه شب به وقت نیویورک مورد استفاده قرار می گیرد که بازده بهتری نسبت به دیگر ساعات بازار دارد. بالاترین و پایینترین قیمت (High-Low) نیز در بازه زمانی بین 12 نیمه شب روز گذشته تا 12 نیمه شب روز جاری محاسبه میگردد.

کار با خطوط پیوت

استفاده از خطوط پیوت دقیقا به مانند استفاده از خطوط ساپورت و خطوط  رزیستنس است بدین صورت که پس از ترسیم، هر کدام از خطوط می تواند قابلیت عکس العمل به قیمت را داشته باشند. در شکل زیر پس از محاسبه داده های روز 18 July خطوط پیوت و ساپورت برای روز 19 July محاسبه می گردد در ساعات اولیه روز کاری اروپای مرکزی (بازار توکیو) قیمت نمودار پوند به دلار به خط پیوت می رسد اما با فشار خریداران قیمت به سطوح بالا می رود. تا اینکه در ساعت 10:30 به وقت اروپای مرکزی با اعلام خبری مربوط به انگلستان قیمت با گپی رو به پایین از خط پیوت می گذرد. در کندل بعد لحظاتی قیمت به پیوت می رسد و در ادامه روز، قیمت به خط ساپورت اول می رود. قیمت توانایی رد شدن از ساپورت یک را نداشته و دوباره رو به بالا حرکت می کند. این بار نقش حمایتی خط پیوت پوینت تبدیل به مقاومت می شود و قیمت در اواخر روز در بین خط پیوت و S1 بسته می شود.

در نمونه ای دیگر قیمت پس از رسیدن به خط پیوت در ادامه روز حرکت صعودی را نمایش می دهد. با اینکه خطوط R1 تا R3 برای دوره ای جلوی حرکت صعودی قیمت را می گیرند اما فشار خریداران صعود قیمت را رقم می زند.

محاسبه خطوط کاماریلا (Camarilla)

خطوط کاماریلا نیزبه نوعی ساپورت و رزیستنس می باشند. با اینکه فرمول محاسبه و نحوه استفاده از این خطوط با خط های پیوت متفاوت است اما کلیات آنها در استفاده از ساپورت و رزیستنس یکسان است. در خطوط کاماریلا هشت خط برای هر روز محاسبه می شود که عموما از 4 خط آن استفاده می گردد فرمول محاسبه هشت خط کاماریلا به ترتیب زیر می باشد.


H4=((High-Low)*(1.1/2)) + Close
H3=((High-Low)*(1.1/4)) + Close
H2=((High-Low)*(1.1/6)) + Close
H1=((High-Low)*(1.1/12))+ Close
L1=Close-((High-Low)*(1.1/12))
L2=Close-((High-Low)*(1.1/6))
L3=Close-((High-Low)*(1.1/4))
L4=Close-((High-Low)*(1.1/2))

کار با خطوط کاماریلا

معمولا محاسبه 4 خط از 8 خط در مورد خطوط کاماریلا حائز اهمیت هستند. در صورت صعود قیمت خط های H3 و H4 و در صورت نزول قیمت خطوط L3 و L4 حائز اهمیت هستند. کسانی که از خطوط کاماریلا استفاده می کنند عقیده دارند که قیمت در اغلب روزها توانایی عبور از خطوط L3 و H3 را ندارد و در بازه ای بین این دو خط باقی می ماند. این افراد بر این اساس، با رسیدن قیمت به هر کدام از این دو خط در جهت بازگشت به سمت مخالف، وارد بازار می شوند. اما در روزهایی که بازار دارای روند قوی می باشد با شکسته شدن خطوط L3 و H3 صبر می کنند تا قیمت به خطوط L4 و H4 نیز برسد. سپس از آنجا در جهت روند اصلی وارد معامله می شوند.
در شکل زیر قیمت ابتدا به خط H3 می رسد و با فشار فروشندگان به سمت خط L3 حرکت می کند.مشاهده می شود قیمت از خط L3 رد نمی شود و خریداران در ادامه روز حتی قیمت را از خط H3 و H4 رد می کنند.

مدیر سایت بازدید : 51 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

شناخت و استفاده از روندها (ترند) در تحلیل بازار مبادلات ارز



روندها (ترندها) ، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.

روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد.

تقسیم بندی روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت

روندها دارای سه جهت کلی می باشند 1: روند صعودی 2:روند نزولی 3:روند خنثی
1: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
2: در روند نزولی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)
3: روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.

تقسیم بندی روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی

غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد 1: روند بلند مدت 2: روند میان مدت 3: روند کوتاه مدت
برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.

اصول کار با خط روند (ترند لاین) (Trend Line) نحوه رسم و درجه اهمیت

همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.

تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.

برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.

کاربرد خط روند (ترند لاین)

با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند (Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.

رسم کانال ها

معمولا روند ها تمایل دارند که در داخل کانال قیمتی خاص حرکت کنند بدین معنی که همانطور که شیب خط روند در صورت تغییر می تواند باعث تعویض نقش روند شود، خارج شدن بازار از کانال خود نیز می تواند باعث تغییرات در روند و شیب آن گردد. برای ترسیم خط کانال باید به موازات خط روند خطی از آخرین قیمت موجود در کانال رسم شود. برای خط روند حتما لازم بود دو نقطه را برای روند در نظر بگیریم اما در خط کانال نیازی به دو نقطه برخورد قیمت نمی باشد و تنها یک نقطه را با فرض استفاده موازی خط روند میتوان استفاده کرد. فراموش نشود خط کانال تابعی از خط روند می باشد و هیچ زمانی خط کانال قبل از خط روند ترسیم نمی شود.

کاربرد کانال ها

در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.


مدیر سایت بازدید : 47 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

تحليل تکنيکال در بازار مبادلات ارز

همانطور که در درس دوم اشاره شد، تحليل تکنيکال بررسي نمودار قيمت و شناسايي الگوهاي قيمتي در جهت پيش بيني حرکت هاي آينده بازار مي باشد. مهمترين ابزار يک تحليل گر تکنيکال (Technical Analyst) نمودار تغييرات قيمت مي باشد. در اين درس انواع نمودارها را خواهيم شناخت و با پايه اي ترين ابزار تحليل آنها يعني خطوط حمايت – ساپورت (Support) و خطوط مقاومت – رزیستانس (Resistance) آشنا خواهيم شد.

بهتر است در همين ابتداي کار با اصطلاح بازه زماني – تایم فریم (Time Frame) آشنا شويد. همانطور که از اسم آن پيدا است بازه زماني اشاره دارد به مدت زماني که تغييرات قيمت در آن ثبت مي شود. به عنوان مثال اگر قيمت را در پايان هر هفته بر روي نمودار ثبت کرده و اين نقاط را به هم متصل کنيم، نموداري به دست مي آيد که مي گوييم بازه زماني آن هفتگي است و يا اگر اين کار را براي هر ساعت انجام دهيم، يعني قيمت را در پايان هر ساعت بر روي نمودار ثبت کنيم، نموداري با بازه زماني يک ساعته به دست مي آوريم.

آشنايي با انواع نمودارها – چارت

نمودارها اصلي ترين ابزار تحليل تکنيکال مي باشند. هر نمودار از دو پارامتر اصلي تشکيل شده، قيمت و زمان. قيمت در محور عمودي نمودار و زمان در محور افقي قرار دارد.
قيمت در هر نموداري برگرفته از ارزش شاخص، کالا يا ارزش ارز اول نسبت به ارز دوم مي باشد.
زمان نيز بازه زماني هر نمودار را نمايش مي دهد بازه هاي زماني نمودارها از تيک چارت (تغيير لحظه اي قيمت) تا نمودارهاي ساعتي، روزانه و حتي ماهانه مي تواند متغير باشند. تغييرات قيمت در بازه هاي مختلف نمودار به اشکال متفاوتي نمايش داده مي شود. اما در کل ماهيت تفسير نمودارها در بازه هاي مختلف تفاوت چنداني ندارد.

نمودارهاي ميله اي – بار چارت (BarChart)

معمولا در آموزش نمودارها، ابتدا نمودار خطي را بيان مي کنند اما ترجيح مي دهم که ابتدا شما را با نمودار ميله اي آشنا کنم. قبل از اينکه وارد جزئيات يک نمودار ميله اي شويم مايل هستم شما را با مفهوم تايم فريم (TimeFrame) يا بازه زماني آشنا کنم. هر نمودار قيمت، بنا به انتخاب کاربر مي تواند بازه هاي زماني متفاوتي را نشان دهد از بازه يک دقيقه اي (يا تيک چارت) تا بازه زماني هفتگي و حتي ماهيانه. وقتي که شما براي نمودار خود تايم فريم يک روزه را انتخاب مي کنيد، يعني هر واحد بر روي محور زمان (محور افقي) نشان دهنده يک روز است. به همين ترتيب اگر تايم فريم يک ساعته را انتخاب کنيد، هر واحد بر روي محور افقي نمودار برابر يک ساعت خواهد بود.

به بحث اصلي در مورد نمودار ميله اي برگرديم. اگر به تصوير زير توجه شود (شکل ظاهري يک نمودار ميله اي) نمودار ميله اي از تعداد زيادي از اين ميله ها (Bars) تشکيل شده که هر کدام از اينها، تغييرات قيمت را در بازه زماني انتخاب شده نشان مي هند. يعني به طور اجمالي مي گويند که در بازه زماني مورد نظر چه اتفاقي روي داده و چه تغييراتي در آن ايجاد شده است.

فرض کنيم بازه زماني (تايم فريم) يک روزه را انتخاب کرده ايم. در اين حالت هر ميله نشان دهنده يک روز مي باشد. زائده سمت چپ ميله قيمت باز شدن (Open Price) را نشان مي دهد. يعني در روز مورد نظر، اولين قيمت چه عددي بوده است. زائده سمت راست قيمت بسته شدن (Close Price) را نمايش مي دهد. يعني قيمت در آخرين لحظه از آن روز را نشان مي دهد. نقطه پاييني ميله حداقل قيمتي را نشان مي دهد که در آن روز وجود داشته است (Low Price) و به همين ترتيب نقطه بالايي ميله حداکثر قيمت آن روز را نشان مي دهد( High Price). حالا دوباره به شکل ظاهري يک ميله از نمودار ميله اي نگاه کنيد و سعي کنيد مطالب گفته شده را به خاطر بسپاريد. با کمي دقت متوجه مي شويد که اگر در يک ميله (Bar) قيمت باز شدن (Open) پايين تر از قيمت بسته شدن (Close) باشد، يعني در آن بازه زماني قيمت صعود کرده و يا بالعکس. اين چهار قيمت براي هر بازه زماني بسيار مهم هستند و بعد ها استفاده زيادي از آنها خواهيم کرد. پس حتما مفهوم High، Low، Open، Close را به خوبي ياد بگيريد.

نمودارهاي خطي – لاین چارت (Line Chart)

نمودار خطي ساده ترين نوع نمودار مي باشد. در اين نوع از نمودار، قيمت هاي Close در هر بازه زماني به هم متصل شده و نمودار را به وجود مي آورند و در اين نمودار نمي توانيم قيمت Open، High، Low را مشاهده کنيم.

نمودارهاي شمعي – کندل استیک چارت (CandleStick Chart)

نمودار شمعي (Candlestick) يکي از پر کاربردترين نمودارها مي باشد که در واقع نسخه تکامل يافته نمودار ميله اي است. از اين نوع نمودار ژاپني ها در قرن هجدهم استفاده مي کرده اند که تاريخچه آن در نوع خود جالب است.

همانطور که در نمودار ميله اي هر ميله نشان دهنده تغييرات قيمت در يک بازه زماني بود، در نمودار کندل استیک Candlestick نيز هر کندل نشان دهنده قيمت باز شدن، بسته شدن، قيمت حداکثر و قيمت حداقل در بازه زماني مورد نظر است. همانطور که در شکل ظاهري يک کندل مشاهده مي کنيد، هر کندل شامل يک قسمت پهن (بدنه يا Body) و دو خط نازک در بالا و پايين (Shadow) است. فاصله بين قيمت Open و قيمت Close بدنه را تشکيل مي دهد و قيمت High و Low را خط هاي باريک (سايه و Shadow نيز خوانده مي شوند) نمايش مي دهند.

علت اينکه آنقدر افراد نمودار کندل استيک را بر نمودار ميله اي ترجيح مي دهند اين است که در نمودار شمعي، صعودي و نزولي بودن قيمت در هر بازه زماني به راحتي قابل تشخيص است. معمولا کندل هاي صعودي – بولیش کندل (Bullish Candle) با رنگ سبز، سفيد، آبي و يا توخالي نمايش داده مي شوند و کندل هاي نزولي – بریش کندل (Bearish Candle) با رنگ مشکي، قرمز، قهوه اي و يا توپُر نشان داده مي شوند.

شکل ها و الگوهايي که کندل ها با قرار گرفتن در کنار يکديگر ايجاد مي کنند مطالب بسياري را بيان مي کنند که بعد ها مفصل به آنها خواهيم پرداخت.

آشنايي با تعريف ساپورت و رزیستانس S&R

به طور کلي براي هر معامله، نياز به سه فاکتور مي باشد تايين جهت، نقاط خروج (حدضرر و حدسود) و حجم. در گذشته در مورد تکنيک هاي مديريت سرمايه و تعيين حجم معامله به تفصيل صحبت کرديم اما دو فاکتور ديگر چيست ؟ مهمترين هدف هر تريدر براي افزايش سرمايه تشخيص جهت بازار مي باشد جهت از آن رو حائز اهميت است که سود معامله گران از تشخيص درست جهت ساخته مي شود تنها هدف بايد اين باشد که تريدر جهت غالب خريداران يا فروشندگان را تشخيص دهد و همسو با آنان وارد بازار شود. از آنجا که پويايي بازارمبادلات ارز يعني حجم و تعداد زياد خريداران و فروشندگان از تغييرات قيمت ها و جهات آنها ناشي مي شود تشخيص نقاط تغيير قدرت بين خريداران و فروشندگان از مهم ترين مباحث تحليل تکنيکال مي باشد. بنابراين نقاط تغيير جهت روند اصلي قيمت از صعودي به نزولي و يا از نزولي به صعودي از اهميت بالايي برخوردار است. نقاط حداقل (Minimum) که روند نزولي قيمت با برخورد به آنها تغيير جهت داده و به روند صعودي تبديل مي شود را نقاط حمايت يا Support (به اختصارS) مي ناميم و به نقاط حداکثر (Maximum) که روند صعودي قيمت با برخورد به آنها تغيير جهت داده و به روند نزولي تبديل مي شود را نقاط مقاومت يا Resistance ( به اختصارR) مي گوييم. درک و تشخيص نقاط S و R براي معاملات از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. در پنج درس آينده انواع روش هاي تشخيص و استفاده از نقاط حمايت و مقاومت توضيح داده خواهد شد.

شناسايي اصول تشخيص ساپورت و رزیستانس S&R

اولين گام براي تشخيص نقاط بازگشت قيمت (S&R) مکان هايي روي نمودار مي باشد که در گذشته معامله گران نسبت به آن قيمت ها عکس العمل نشان داده اند عموما از اين نقاط در اصطلاح به ساپورت و رزيستنس چشمي ياد مي کنند.

همانطور که در شکل مشاهده مي شود با دوبار برخورد قيمت به سطح قيمتي خاص زماني که بار سوم قيمت به اين سطوح مي رسد حجم زيادي از معاملات خريد به فروش يا بالعکس تبديل مي شود و از همين رو بازار در جهت معکوس حرکت مي کند.

اصول استفاده از ساپورت و رزیستنس Support & Resistances

در زمان تشخيص ساپورت S و رزیستنس R مي توان با مد نظر قراردادن قوي بودن اين سطوح، انتظار داشت قيمت در هنگام برخورد با آنها در خلاف جهت روند قبلي حرکت کند و معامله در جهت خلاف روند قبلي بايد انجام شود. البته تا زماني که تجربه و دانش تشخيص بجا و درست محدوده هاي S&R را بدست نياورده ايد توصيه نمي شود که به اين شکل معامله کنيد .

اصول درجه اهميت ساپورت و رزیستنس S&R

درجه اهميت ساپورت و رزيستنس به عوامل گوناگوني مربوط است. اما در اينجا به ساپورت و رزيستنس هاي مختلف و درجه اهميت آنها خواهيم پرداخت.
ساپورت و رسيستنس چشمي: همانطور که در گذشته ذکر شد معمول ترين نقاط بازگشت بازار نقاطي است که در گذشته بازار نسبت به آنها عکس العمل نشان داده است. درجه اهميت S و R چشمي به عوامل گوناگوني بستگي دارد. هر چه تعداد دفعات بازگشت قيمت از سطحي بيشتر باشد اهميت آن قيمت بيشتر است اگر قيمتي در S يا R سه بار باز گشته باشد بسيار اهميت بيشتري نسبت به خطي دارد که تنها يک بار قيمت از آن مکان بازگشته است. هرچه S يا R در نمودار بلند مدت تري مورد بررسي قرار بگيرد اهميت آن سطوح بيشتر مي باشد. به عنوان مثال بايد درک کنيم اهميت ساپورت و رزيستنس در نمودار هفتگي بيشتر از نمودار چهار ساعته و در نمودار چهار ساعته بسيار قوي تر از نمودار 15 دقيقه است. نکته ديگر، ساپورت رزيستنس هاي احساسي مي باشد، ساپورت و رزيستنس هايي که بازار در گذشته هاي دور به آنها رسيده و بازار سالهاست که آن قيمت را مشاهده نکرده. S و R ديگري که در اين دسته جاي مي گيرد نقاط Even مي باشد نقاط Even در مبادلات ارز قيمت هايي است که از پنج رقمي که عموما ارزها در مقابل يکديگر محاسبه مي گردند دو رقم سمت راست به عدد دو صفر برسد. از آنجا که در جاهايي که بازار به رقم صحيح دو صفر مي رسد نرخ برابري يک واحد اصلي تغيير ميکند از لحاظ احساسي بازار نسبت به اين اعداد واکنش نشان مي دهد. مثال اين مورد زماني است که نرخ برابري يورو به دلار از 1.2999 به 1.3000 مي رسد. در اين زمان شايد بازار نسبت به تغيير برابري اين جفت عکس العمل نشان بدهد و اجازه رسيدن قيمت به سطوح بالاتر را ندهد. در درس هاي آينده با ساپورت و رسيستنس هاي ديگري نيز آشنا خواهيم شد.

استفاده ازتعويض نقش و شکسته شدن ساپورت و رزیستنس S&R

از آنجا که ساپورت و رزيستنس ها براي بازار سطوح قيمتي مهمي به شما مي روند حتي با شکسته شدن اين سطوح و عبور قيمت از آنها امکان اينکه قيمت در آينده نسبت به آنها عکس العمل نشان بدهد بسيار بالا مي باشد و در بازگشت نقش S يا R با يکديگر تعويض مي شود. ساپورت در آينده نقش يک رزيستنس را بازي مي کند يا يک رزيستنس مانند يک ساپورت ايفاي نقش مي کند. همانطور که در شکل زير مشاهده مي کنيد عبور قيمت از يک ساپورت، نقش رزيستنس را در آينده به آن خط واگذار کرده و بازار نسبت به آن خط عکس العمل نشان داده است.

در زير نمودار روزانه دلار به ين ژاپن ديده مي شود. قيمت 108.95 در ابتدا نقش رسيستنس و پس از شکسته شدن تبديل به ساپورت مي شود.

آشنايي با محدوده هاي S&R Zone

محدوده هاي ساپورت و رسيستنس خطوطي نزديک به هم هستند که نقش ساپورت يا رسيستنس را بازي مي کنند. قيمت در نمودارهاي روزانه و پايين تر با اختلاف چند پيپ و در نمودارهاي هفتگي و ماهانه با اختلاف چند ده پيپ نسبت به محدوده هاي ساپورت و رسيستنس عکس العمل نشان مي دهد. در شکل زير محدوده رزيستنسي را مي بينيد که روند صعودي قيمت با هر بار رسيدن به اين محدوده تبديل به روندي نزولي شده است.

اصول کاربا ساپورت و رزیستنس S&R

با شناسايي و بکارگيري محدوده هاي حمايت و مقاومت يک معامله گر مي تواند به درستي معاملات خود را مديريت نمايد. کسب تجربه در استفاده از ساپورت و رزيستنس نکته مهمي مي باشد. تنها از طريق زير نظر گرفتن بازار و کار با اين خطوط مي توان مهارت خود را در استفاده از خطوط ساپورت و رزيستنس بهبود بخشيد. توصيه مي شود در زمان شکسته شدن يک S يا R تا زمان بسته شدن کندل صبر نماييد. با رد شدن قيمت وارد معامله نشويد. امکان بازگشت قيمت به سطح ساپورت يا رسيستنس بسيار زياد است. به طور کلي به علت اينکه هيچ موضوعي در بازار قطعي نمي باشد حتي در صورتي که تشخيص داديد قيمت از سطح مورد نظر نمي گذرد از عوامل تاييد کننده ديگر نيز استفاده کنيد. يکي از روش هاي کاربردي ديگر براي استفاده از S و R تاييد گرفتن از نمودارهاي بلند مدت (تايم فريم بالاتر) مي باشد. در اين صورت بسياري از سيگنال هاي خطا، فيلتر شده و از معاملات اشتباه جلوگيري مي شود. در انتها دوباره تاکيد مي شود تا زماني که تجربه کافي به دست نياورده ايد از معامله در حساب حقيقي بپرهيزيد و تا حد امکان در حساب هاي دمو بر تجربيات خود بيافزاييد.

اصول استفاده از گپ ها و کاربردشان به عنوان S&R

گپ در اصطلاح به شکاف قيمت در بين دو بازه زماني (دو کندل) در نمودار گفته مي شود. در فاصله گپ عموما معامله اي انجام نشده است و عرضه و تقاضا در نقطه انتهاي گپ براي ارائه قيمت جديد به توازن رسيده است.

با اينکه عموما در بازار مبادلات ارز به علت 24 ساعته بودن و پيوستگي قيمت ها گپ هاي بسيار کمي مشاهده مي شود، اما به علت وجود گپ ها در مباحث ساپورت و رزيستنس به توضيح در مورد آنها مي پردازيم.

گپ ها به طور عمومي به سه دسته تقسيم مي شوند:

Breakaway Gap
Measuring Gap
Exhaustion Gap
1- گپ شکست بعد از يک روند خنثي، براي ايجاد يک روند بلند مدت در خلاف جهت روند قبلي ايجاد مي گردد. در اغلب موارد قيمت، گپ ايجاد شده را کاملا پر نمي کند. اين گپ نشان دهنده آغاز يک روند بلند مدت مي باشد.
2- گپ امتداد معمولا در ميانه يک روند اتفاق مي افتد و معمولا از گپ شکست بزرگ تر مي باشد در اغلب موارد قيمت اين گپ را نيز کاملا پر نمي کند. با اندازه گيري فاصله ابتداي روند تا گپ امتداد، مي توان انتظار همين فاصله را از گپ امتداد تا پايان روند داشت.
3- گپ خستگي در پايان روند ايجاد مي شود. قيمت پس از ايجاد گپ خستگي خيلي زود گپ را پر مي کند. در نقطه مقابل گپ خستگي و در روند معکوس عموما گپي خلاف گپ خستگي در قسمتي از آن ايجاد مي شود که تاييدي بر گپ خستگي و آغاز روند جديد است که مي تواند تشکيل دهنده الگوي جزيره اي قيمت باشد.

همانطور که در شکل ملاحظه مي کنيد گپ اول يک گپ خستگي مي باشد که در انتهاي يک روند صعودي تشکيل شده و پس از ايجاد گپ خستگي در انتهاي روند صعودي الگوي جزيره اي تشکيل شده است. بيضي دوم گپ شکستي را نمايش مي دهد که آغاز يک روند نزولي را نويد مي دهد و بيضي سوم يک گپ امتداد است که ادامه روند را تاييد مي کند فاصله نوک قله روند نزولي تا گپ سوم دقيقا به اندازه ادامه روند نزولي مي باشد و بدين وسيله امکان اندازه گيري اولين نقطه بازگشت در روند نزولي قيمت قابل پيش بيني بوده است.
گپ ها در اکثر موارد ساپورت و رزيستنس هاي بسيار قوي هستند و نقاط باز شدن گپ ها براي معامله گران نقاطي هم تراز ساپورت و رزيستنس هاي قوي مي باشند. با اينکه در مبادلات ارز گپ هاي کمي داريم اما در زمان اعلام خبرهاي فرار و فاصله بسته بودن بودن بازار در روزهاي شنبه و يکشنبه گپ هايي بوجود مي آيد که با توضيحاتي که در بالا داده شد مي توان از آنها استفاده کرد. در فصل بعد به توضيحات نوعي ديگر از S و R يعني خطوط روند مي پردازيم.

مدیر سایت بازدید : 44 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

جلسه چهارم : مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات در بازار مبادلات ارز


برای ورود به هر بازار و حرفه ای مهم ترین انگیزه و دلیل برای اغلب افراد کسب درآمد می باشد حال آنکه شرایط گوناگون شخصی، اجتماعی و بازده درآمد می تواند در انتخاب مسیر و نوع کار یا سرمایه گذاری تاثیر گذار باشد.

اگر بخواهیم بی پرده با اغلب کسانی که می خواهند وارد بورس های با فراریت بالا مانند (مبادلات ارز، طلا، نقره، نفت و غیره) صحبت داشته باشیم باید اذعان کنیم که شرایط ورودی و سرمایه گذاری در این بورس ها بسیار آسان می باشد و با توجه به ریسک موجود نیز بازده سرمایه میتواند تا ده ها و صد ها برابر باشد اما از یاد نبریم که ماهیت فرار و بازیگران زیاد این بورس ها باعث به وجود آمدن ضوابط خاص شده است که این ضوابط از قوه تشخیص بسیاری افراد پنهان می باشد. بیشتر از آن که در این بورس ها فرد در حال رقابت با بازیگران دیگر باشد در حال رقابت با خود و محک زدن دانش، تجربه و شرایط روحی روانی خویش در بورس می باشد. برای موفقیت در بورس های این چنینی سه عامل مهم در موفقیت فرد نقش دارد.

الف: دانش و تجربه

ب: مدیریت سرمایه (Money Management)

ج: نگرش و روانشناسی

در صورتی که سرمایه گذار هر یک از عوامل فوق را نادیده بگیرد و یا در اجرای اصول کوتاهی نماید مستقیما باعث زیان خود شده و قسمت قابل توجهی از سرمایه خود را از دست خواهد داد. تجربه نشان داده است افرادی که از دانش و تجربه کافی برخوردار نبوده و یا مدیریت ریسک و سرمایه را جدی نمی گیرند و افرادی که نگرش صحیحی به معاملات نداشته و بر خود تسلط کافی ندارند، سرمایه خود را در زمانی کوتاه از دست می دهند.

توجه داشته باشید که این بخش، قسمتی کوچک از کل دوره می باشد ولی با این وجود رعایت، تسلط و بکارگیری تمامی دستورات و پیشنهادهای این قسمت به طور مستقیم با ماندگاری و سودآوری سرمایه گذاری نسبت مستقیم دارد. بنابراین توجه و تمرکز فراوان شما نسبت به این قسمت را برای موفقیت امری واجب و ضروری می دانم.

شناسایی و استفاده از اصول احتمالات در معاملات

پیش بینی ریاضی، فرآیند بسیار مهمی در ترید است. شما میتوانید این علم رابه نفع خودتان بکار ببرید و یا اجازه دهید بازار از آن به نفع خویش استفاده کند.

همانطور که قبلا گفته شد برای موفقیت در بازار و کسب سود مداوم به سه عامل کلی نیاز داریم، نقش و اهمیت سه عامل بالا تا حدی می باشد که ایراد و نقصان در اجرای هر کدام از آنها منجر به از دست رفتن کل حساب خواهد شد. به عنوان مثال در صورتی که تریدر به دو عامل “دانش و تجربه” و “نگرش و روانشناسی” تسلط کافی داشته باشد ولی اصول مدیریت سرمایه را برای تعیین حجم معاملات در نظر نگیرد، پس از مدت کوتاهی سرمایه اش را از دست خواهد داد.

عامل دیگری که شانس کسب در آمد و افزایش حساب را برای معامله گران کمتر می کند میزان اسپرد و تفاوت نرخ خرید و فروش می باشد. اگر شما به صورت کاملا اتفاقی در بازی شیر یا خط شرکت کنید شانس پیروزی و بخت شما کاملا برابر و 50 درصد می باشد حال آنکه در بازار های مالی شما شانسی برابر 50 در صد ندارید و بابت هر معامله مبلغی را به عنوان کارمزد (اسپرد) به کارگزار خود می پردازید. در این صورت حتی اگر شانس موفقیت سیستم تحلیل و پیش بینی شما 50 در صد باشد باز هم در بلند مدت شما یازنده خواهید بود چرا که به مرور سرمایه شما تحلیل می رود. بنابراین باید سیستمی را پیدا کنید که شانس موفقیت تان را به بیش از 50 در صد برساند. مساله دیگر میزان سرمایه ای می باشد که بر اساس آن معامله می کنید. دوباره به مثال شیر یا خط بر میگردیم من 1 دلار و شما 10 دلار دارید با هر شیر من یک سنت برنده و با هر خط یک سنت می بازم در صورتی من کل پولم را از دست می دهم که شما 100 خط متوالی بیاورید و شما در صورتی می بازید که من 1000 خط متوالی بیاورم. در صورتی که بین ما کسی مانند بروکر کارمزد نگیرد!!! حال اگر هر شیر 25 سنت مرا برنده و هر خط 25 سنت مرا بازنده کند چه اتفاقی روی می دهد؟ بعد از چهار خط متوالی من سرمایه ام را از دست می دهم و بعد از 40 شیر متوالی شما سرمایه خود را از دست می دهید، شانس چهار احتمال متوالی بیشتر است یا 40 احتمال متوالی؟ کاملا معلوم است که احتمال از دست رفتن سرمایه من 10 برابر احتمال سرمایه شما می باشد. احتمالات این بازی در بازار مبادلات ارز کاملا عینیت دارد و در صورت استفاده از سرمایه کم یا لوریج بالا احتمال بازنده شدن و از دست رفتن سرمایه بسیار زیاد می باشد. برای این منظور غیر از تلاش برای افزایش شانس موفقیت در معاملات، با سرمایه زیاد یا لوریج کمی وارد بازار شوید تا احتمال بازنده شدن شما در مقابل بازار کاهش یابد.

آشنایی با دراو داون – Drawdown و اندازه گیری بازگشت از ضرر

Drawdown نشان دهنده حداکثر افت سرمایه از مقدار ماکزیمم می باشد و عموما به صورت درصد بیان می گردد. به عنوان مثال اگر یک معامله گر حساب 20000 دلاری داشته باشد و با ضرری معادل 5000 دلار، حساب خود را به 15000 دلار برساند 25 درصد drawdown را تجربه کرده است. نکته جالب توجه در مورد drowdown این است که اگر یک معامله گر درصدی ضرر کند، برای بازگشت به رقم اولیه باید درصدی بیش از آن مقدار را سود کند! اجازه بدهید مثالی بیاوریم: معامله گری 20000 دلار سرمایه دارد. 50 درصد سرمایه خود را ضرر می کند و سرمایه او به 10000 دلار می رسد. حال اگر وی بخواهد به رقم 20000 دلار اولیه برگردد، باید سرمایه فعلی خود را دو برابر کند. یعنی برای جبران 50 درصد ضرر، باید 100 درصد سود کند که این کار بسیار دشواری است.

به همین ترتیب اگر معامله گر 10 درصد drawdown داشته باشد، برای جبران آن باید 11.11 درصد سود کند…

جدول drawdown

جدول drawdown

به توجه به مطالب فوق، معامله گر باید توجه داشته باشد که “حفظ سرمایه و ضرر نکردن در اولویت قرار دارد”

شناسایی اصول استفاده از نسبت سود به ضرر (ریسک به ریوارد)

یکی از مهمترین اصول مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه رعایت نسبت زیان به سود (Risk/Reward یا R/R) می باشد. قبل از انجام هر معامله شما باید بدانید سود احتمالی که از آن معامله توقع دارید چقدر است و برای به دست آوردن این مقدار سود حاضرید چه میزان از سرمایه خود را به خطر بیندازید. آیا منطقی است که برای به دست آوردن یک سود 1000 دلاری، 5000 دلار ریسک را بپذیریم؟ قطعا پاسخ منفی است. اصول مدیریت ریسک بیان می کند که در هر معامله، میزان ریسک حداکثر باید نصف سود مورد انتظار باشد. یعنی اگر برای یک معامله فرضا 30 پوینت استاپ لاس در نظر گرفته اید، حد اقل 60 پوینت یا بیشتر را باید به عنوان تارگت در نظر بگیرید. اگر فرصت معاملاتی پیش بیاید که نتوانیم این نسبت را برای آن به کار گیریم، توصیه اکید این است که کلا از آن معامله صرف نظر کنیم.

شناسایی اصول محاسبه حداکثر میزان ضرر بر اساس سرمایه

معمولا معامله گران مبتدی به دو صورت موجودی حسابشان را از بین می برند یا با نگذاشتن حد ضرر (استاپ لاس) و یا با معاملات زیان آور پشت سر هم.

در حالت اول برای افراد مبتدی حد ضرر مانند محافظی محکم جلوی از بین رفتن حساب را می گیرد اما آنها عموما با نگذاشتن حد ضرر اجازه می دهند ضررشان انباشته شود. شاید چندین معامله برایشان پیش بیاید که با نگذاشتن حد ضرر، معامله پس از مدتی وارد سود شود اما حتما پس از مدتی به دامی گرفتار می شوند که بازار بر خلاف جهت آنان حرکت می کند و موجب از بین رفتن کل سرمایه در یک معامله می شود.

حالت دوم در صورتی پیش می آید که معامله گر مدیریتی بر ضررهای خویش ندارد و اجازه می دهد ضررهای متوالی و بعضا بزرگ موجودی حسابش را از بین ببرند. برای پیش گیری از این حالت توصیه می شود در هیچ معامله واحدی، مقدار حد ضرر (استاپ لاس) بیش از 3 درصد کل موجودی سرمایه نگردد و در هیچ زمانی مجموع مقدار حد ضرر (استاپ لاس) معاملاتی که همزمان باز هستند بیش از 6 درصد موجودی حساب نباشد. به عنوان مثال برای حسابی 1000 دلاری حداکثر ریسک یک معامله در صورت رسیدن بازار به حد ضرر باید 30 دلار باشد و پیرو این قضیه تنظیم لات (حجم) معامله انجام شود و هیچ زمانی ریسک مجموع معاملات همین حساب نباید بیش از 60 دلار بشود. توصیه می شود معامله گران برای هر بازه زمانی خود حد ضرری خاص داشته باشند. به عنوان نمونه در صورت 6درصد زیان در روز یا 10 درصد زیان سرمایه در هفته از معاملات دست کشیده و علت زیان های خود را بر اساس روش معاملاتی خود و مدیریت سرمایه مورد بازبینی قرار دهند و پس از بررسی و رفع اشکالاتی که باعث به وجود آمدن معاملات زیان ده شده است فعالیت خود را از سر گیرند.

آشنایی با اشتباهات رایج معاملگران مبتدی

1- کمبود دانش: یکی از اصلی ترین دلایل معاملات زیان آور، کمبود یا نداشتن دانش و آگاهی لازم نسبت به شرایط و واقعیات بازار می باشد. معامله در بازار مبادلات ارز نیز مانند هر حرفه دیگر، نیازمند دانش و تجربه کافی است.

2- معاملات احساسی: این مورد آسیب رسان ترین دلیل برای از بین رفتن حساب می باشد. معاملاتی که برگرفته از برنامه و روش معاملاتی نیست با احساس تریدر سرو کار دارد و به علت اینکه برای این معاملات از تفکر و تعقل استفاده نشده عموما زیان آور هستند. احساسات گوناگونی می تواند در معاملات دخیل باشد اما یک نکته در تمام احساسات معامله گران یکسان است، تمامی معاملات احساسی منجر به ضرر میگردند. احساس غالب، در اکثر موارد طمع برای کسب سود بیشتر است. در حالی که جلوگیری از ضرر نکته مهم تری است. احساسات خود را بشناسید و در زمان ترید کردن تا حد امکان آنها را کنترل کنید.

3- معاملات زیاد: معاملات زیاد (over trading) معمولا به این دلیل انجام می شود که معامله گرتمایل دارد تمام حرکت های بازار را بدون کم و کاست شکار کند. این امر تقریبا محال است و بزرگترین تحلیل گران و معامله گران دنیا نیز این کار را انجام نمی دهند.

4- معامله با حجم زیاد: حجم زیاد معاملات، ریسک سرمایه گذار و آسیب پذیری سرمایه را افزایش می دهد. هنگامی که یک معامله گر با حجم بالا معامله می کند، با تعداد کمی معامله ضررده می تواند کل حساب خود را از دست بدهد.

5- اعتماد به پیش بینی دیگران: از معاملات دیگران برداشت و الگوبرداری نکنید، شرایط حساب، دیدگاه و دلایل افراد با یکدیگر برای حضور در بازار متفاوت است. هر کسی حتی در صورت استفاده از پیش بینی دیگران مسئول حساب خویش است ، مگر آنکه کل مدیریت حساب خویش را به تریدری دیگر بدهد. تا حد امکان از تحلیل خود پیروی کنید.

6- نداشتن حد ضرر (استاپ لاس): نداشتن استاپ لاس به معنی این است که معامله گر حدی برای اشتباه خویش متصور نیست، هر انسانی امکان اشتباه دارد و حد ضرر امکانی برای جلوگیری از فاجعه بار بودن اشتباهات می باشد. قبل از آغاز معامله حد ضرر خود را بشناسید. در زمان معامله اغلب معامله گران تحت تاثیر ترید خود قرار می گیرند و از لحاظ روانی برایشان سخت است که حد ضررشان را بپذیرند. در زمان معامله تغییر حد ضرر عموما منجر به زیان های بیشتر می شود. هیچ زمانی حد ضرر خود را خلاف جهت معامله خود تغییر ندهید. یعنی مقدار حد ضرر خود را بیشتر نکنید.

7- معامله در ساعات نامناسب: آشنایی نداشتن با میزان نوسان بازار در ساعات متفاوت هر جفت ارزی می تواند باعث تخمین های اشتباه معامله گران شود. ارزهای اروپایی در مقابل دلار، در ساعات بازار توکیو نوسانات زیادی ندارند و نباید برای معاملات در این ساعات سودهای زیادی متصور بود و یا در ساعات اولیه بازار لندن و نیویورک نباید نوسانات کوتاه و کوچک ما را از نوسانات بزرگی که بازار در پیش دارد غافل کند.

8- معامله یک ارز نه یک جفت ارز: ما در اصل ارزش برابری دو ارز را معامله می کنیم. با تحلیل صرف عوامل تکنیکال یا فاندامنتال یک کشور نمیتوان نتیجه گرفت که یک جفت ارز در چه جهتی حرکت خواهد کرد. شاید فاندامنتال و تکنیکال ارز مقابل، شرایط متفاوتی را برای برابری آن جفت ارز رغم زده باشد که نباید از دید معامله گر پنهان بماند.

9-نداشتن سیستم معاملاتی: نداشتن برنامه، روش یا سیستم معاملاتی از اصلی ترین دلایل زیان می باشد. نداشتن برنامه و روش عموما باعث معاملات احساسی می شود در حالی که روش معاملاتی به تریدر دیدگاهی برای تفسیر تمامی قیمت های بازار می دهد. شاید برنامه و روش مکانیزه و کامپیتری نباشد اما حتما باید وجود داشته باشد. برنامه باید قابلیت تفسیر بازار، بازدهی در گذشته و همخوانی با شرایط تریدر را داشته باشد. نقصان در هر کدام از این شرایط، باعث معیوب بودن برنامه و پیرو آن از دست رفتن بخش قابل توجهی از سرمایه می شود.

10- معامله خلاف روند: عموما بیشتر برنامه ها و روش های معاملاتی برای استفاده از جهت حرکت بازار استفاده می شوند. هم جهتی معاملات با روند اصلی، امکان سود بیشتر و ریسک کمتر را به همراه دارد. تا زمانی که برنامه و روش امتحان شده شما معاملات خلاف جهت را تایید نکرده است از معامله در خلاف روند اصلی بازار بپرهیزید.

11- خروج های بی برنامه (خروج از معاملات به خاطر ترس): معامله گر مبتدی عموما با سود و یا ضرر های کم، از ترس زیان های بیشتر از معامله خود خارج می شود و برنامه ای غیر از سیستم معاملاتی خود را در پیش می گیرد. در اغلب موارد پتانسیل سود خود را با سود کم یا زیان از دست می دهد و پس از حرکت بازار خود را نکوهش می کند که این امر می تواند عواقب منفی دیگری برای حساب داشته باشد.

12- معاملات با اهداف کوچک: کسانی که برای اهداف کوچک وارد می شوند حد ضرر و سود کوچکی در نظر می گیرند (اسکالپر ها) در اغلب موارد، حد ضررشان بیشتر از حد سودشان است و به این نکته توجه نمی کنند که بازار در کوتاه مدت، تحت تاثیر معاملات لحظه ای می تواند جهاتی خارج از جهت اصلی خود ایجاد کند و همین تغییر جهت کوچک می تواند موجب زیان آنها شود. معاملات با اهداف کوچک ریسک حد سود را نسبت به اسپرد افزایش می دهد. اگر یک معامله گر برای معامله ای 10 پیپ حد سود و حد ضرر را در نظر بگیرد با احتساب اسپرد، تنها با 7 پیپ حرکت بازار در خلاف جهت، ضرر می کند در حالی که برای رسیدن قیمت به حد سود، باید بازار 13 پیپ به نفع شما حرکت کند. به نظر شما کدام قیمت نزدیکتر است و به احتمال زیاد دیده خواهد شد؟

13- معامله در قله ها و دره ها: افرادی که برای استفاده از تمامی یک روند تلاش می کنند زیان های بسیاری را متحمل می شوند. افراد کمال طلب تنها به دنبال قله ها و دره ها هستند در حالی که قله ها و دره ها در بازارهای دو جهته نسبی بوده و هر زمانی امکان اینکه بازار دره ها و قله های جدیدی بسازد وجود دارد. این مساله را برای خود حل کنید که نمیتوان از تمام حرکات بازار استفاده کرد. شما اگر با رعایت اصول، قسمتی از حرکت مفید بازار را هم شکار کنید، در دراز مدت سود خوبی به دست می آورید.

14- ساده انگاری بیش از حد: اینکه روشهای ساده، اصولی و کاربردی عموما بازده خوبی دارند بر هیچ کس پوشیده نیست اما ساده انگاشتن بیش از حد معاملات، عموما منجر به زیان می گردد. باید توجه داشت بازار با شرایط و دلایل گوناگونی به حرکت در می آید. ساده انگاری و بی توجهی به عوامل تاثیر گذار بازار عموما موجب زیان می گردد. نسبت به آنها آگاه باشید.

15- معامله نزدیکی خبر: معامله در نزدیکی زمان اعلام اخبار مهم اقتصادی بیشتر مواقع برای ارضای احساس سود گرفتن می باشد. حرکات سریع و ناگهانی قیمت ها در زمان اعلام خبر می تواند هر تریدر آماتوری را وسوسه کند اما آیا نتیجه این معاملات برای وی قابل تصور است؟ در صورت نداشتن تجربه و اشراف کامل نسبت به خبر و موضوع آن، از معامله در زمانهایی که بازار تحت تاثیر خبر است اجتناب کنید.

16- اطمینان به روش اشتباه: بسیار دیده شده که معامله گران با سودهای کم تعداد و کوچک تحت تاثیر روشی قرار میگیرند و حتی در صورت زیان آور بودن، آن را تغییر نمی دهند یا بهینه نمی سازند. دائمابا خوشبینی بی مورد به خود امید واهی می دهند در حالی که روش یا کارایی خود را از دست داده یا حتی امتحانی کامل و درست پس نداده تا به نتیجه برسد. روش خود را بشناسید و در صورت مشکل داشتن یا آنرا بهینه کنید و یا کلا تغییر دهید.

17- نداشتن دستور توقف زیان (استاپ لاس) نزد کارگزار: تریدرهای مبتدی با توجیحات و دلایل گوناگون ممکن است دستور توقف زیان خود را برای کارگزارشان مشخص نکنند. شاید با رسیدن قیمت به نقطه زیان، ایشان ضرر را بپذیرند و به صورت دستی از معامله خارج شوند ولی حتما باید فکری هم برای حوادث ناگهانی کرد تا از زیانهای بزرگ جلوگیری شود. قطع دسترسی به بروکر (قطع اینترنت و تلفن) و حوادث ناگهانی تغییرات قیمتی می تواند باعث شود که شما بیش از مقداری که قبل از معامله پیش بینی کرده اید متضرر شود و در صورت بروز این اتفاق هیچ کسی پاسخ گوی شما نخواهد بود. همزمان با آغاز هر معامله دستور زیان خود را برای بروکر مشخص کنید. بدین صورت معامله خود را برای زیانهای بزرگ به نوعی بیمه کرده اید.

18- توجه نکردن به معاملات باز: توجه نکردن به معاملات و دستورات باز میتواند یکی از دلایل از بین رفتن سرمایه باشد. همه می دانیم ترید و تمرکز مداوم روی قیمتها امری کسالت آور و خسته کننده است اما غفلت و بی توجهی نیز میتواند عواقب بدی برای موجودی حساب داشته باشد. در صورت داشتن معاملات باز بر اساس روش خود شرایط بازار را زیر نظر بگیرید خود را درگیر معاملات متعدد نکنید چرا که با اینکار تمرکز را از بعضی از معاملات خود می گیرید. چه بسا آن معاملات سود بیشتری داشته اند یا امکانش بوده که در ضرر کمتر متوقفشان کرد. در صورتی که احساسات بر شما قالب نمی شوند از معاملات خود غافل نشوید و آنها را ترک نکنید.

19- تفسیر نادرست اخبار: تفسیر نادرست اخبار شاید نشات گرفته از کمبود دانش باشد اما موارد بسیاری نیز وجود دارد که دانش شما به حد کافی است اما تجربه عکس العمل بازار نسبت به آن خبر را ندارید. فرضیات شما برای خبر میتواند کاملا درست باشد اما نقش تجربه و بینش برای تفسیر خبرها بسیار مهمتر و حیاتی تر از دانش می باشد. تا زمانی که تجربه لازم روی اخبار ندارید از معامله بر اساس آنها اجتناب کنید.

20- سپردن معاملات به شانس: سپردن معاملات به اما و اگر برگرفته از رفتار قماربازان می باشد. معاملات خود را مدیریت کنید، برای بهبود آنها تلاش کنید و آنها را زیر نظر بگیرید. مطمئن باشید با شانس نمیتوان در بازار های مالی موفق شد. دانش، تجربه و مدیریت معاملات از مهم ترین عوامل موفقیت در معاملات می باشند. سرمایه خود را به بخت و اقبال نسپارید.

21- تاثیرپذیری از نوسانات قیمت: بسیار دیده شده معامله گران تحت تاثیر نوسانات، روش و برنامه خود را فراموش می کنند. این تفکر در زمانهایی که بازار حرکات شدیدتری دارد شیوع بیشتری پیدا می کند. افراد در این زمان ها با این تصور که “بازار حرکات شدیدی دارد. چرا من استفاده نکنم” از روش خود پیروی نکرده و ناخواسته موجب زیان حسابشان می شوند. تنها بعد از قبول ضرر است که فرد می فهمد که حرکتش کاملا اشتباه بوده است.

22- نداشتن شجاعت معامله: برخی افراد اساسا بیش از حد محافظه کار هستند. اغلب در زمانی که روششان سیگنال میدهد در مکان لازم وارد نمی شوند و مدام در پی بدست آوردن قیمت های بهتر هستند. شاید در گذشته معاملات زیان آور سختی را پشت سر گذاشته باشند که حال می ترسند. این افراد سعی می کنند مدت زیادی بازار را زیر نظر بگیرند اما در مکان لازم وارد معامله نمی شوند و تنها بعد از حرکت بازار در جهت دلخواهشان، افسوس گذشته را می خورند. تمایل بسیار زیاد به تحلیل بازار بدون گرفتن معامله از علامت های اصلی این افراد می باشد.

23- عدم تمرکز و زمان کافی: زمان و تمرکز از مهم ترین اصولی می باشد که آنقدر بدیهی است که بسیاری از آن غافل می شوند. اگر سیستم تحلیل و معامله شما بر مبنای این است که بعد از معامله آنرا زیر نظر بگیرید بنابراین لازم است قبل از آغاز معامله زمان مورد نیاز را محاسبه کنید. آیا می توانید برای آن معامله تا زمان مورد نیاز، بازار را زیر نظر بگیرید؟ بسیاری هم با اینکه می دانند نمی توانند زمان زیادی بازار را زیر نظر بگیرند سعی در این دارند در مدت کوتاهی نظر خود را بر بازار تحمیل کنند و بالاخره کاری انجام دهند. این افراد نیز به علت اینکه تمرکز کافی ندارند و در عین حال از روش همیشگیشان استفاده نمی کنند اسباب زیان خود را فراهم می کنند.

24- توجیه معاملات: توجیه معمولا زمانی بوجود می آید که معامله گر می داند که اشتباه میکند اما با فرضیات غلط، خود را برای انجام آن معامله یا روش اشتباه توجیه می کند. فرد توجیه کننده عموما عوامل اصلی را فراموش می کند و تنها خود را با عوامل فرعی متغیر فریب می دهد. در بسیاری موارد با خود عهد می بندد که همین یک بار اشتباهی را انجام دهد اما باز آن را تکرار می کند و معاملات معدودی را که با توجیه اشتباه به سود رسیده مدام به خاطر می آورد. توجیه و بهانه آوردن برای معاملات سود آور و زیان آور تنها یک نتیجه دارد و آن هم از بین رفتن حساب فرد است.

25- تعمیم اشتباه قیمت ها: این فرضیه که در بسیاری موارد قیمت بعضی کالا ها و ارزها با هم ارتباط نزدیکی دارند بر هیچ معامله گری پوشیده نیست اما این مساله نباید باعث بوجود آمدن فرضیات غلط بشود. با فرض اینکه میدانیم یورو به دلار و پوند به دلار حرکات شبیه به هم دارند، نمیتوان این نتیجه را گرفت که همیشه به مانند هم حرکت می کنند. این اشتباه که معامله گران مبتدی با تحلیل یکی از آنها بر روی جفت ارز دیگر معامله انجام می دهند میتواند فرضیه غلطی باشد. تعمیم نمودارها و قیمت ها به یکدیگر برای انجام معاملات کاری اشتباه است که تنها از معامله گران مبتدی سر میزند.

26- تحت تاثیر جهت قرار گرفتن: اولین و مهمترین کاری که یک تریدر انجام میدهد پیش بینی جهت آینده بازار است. شاید شما جهت را درست تشخیص بدهید اما به علت ورود در جای نامناسب معاملات زیان دهی انجام می دهید. تحت تاثیر جهت بازار قرار نگیرید اجازه بدهید روش و برنامه معاملاتی شما سیگنال ورود را صادر کنند نه جهت قیمت. یعنی ممکن است شما در جهت بازار وارد معامله شوید اما چون در جای مناسبی معامله خود را آغاز نکرده اید، متضرر شوید.

27- درگیر جزییات زیادی شدن: درگیر شدن با جزییات زیاد، تحلیل های گوناگون و استفاده از اندیکاتورهای بسیار، تنها باعث تشویش تریدر و بوجود آمدن سیگنالهای اشتباه می شود. از یک یا حداکثر دو روش استفاده کنید و برای تایید سیگنال های خود، از یکی دو اندیکاتور بیشتر استفاده نکنید و تا حد امکان سعی کنید چشم و گوش خود را روی سیستم ها و روش های دیگران ببندید. اگر روش شما سودآور بوده چه دلیلی دارد که به دنبال تایید گرفتن از دیگر روش ها باشید؟ مگر آنکه روش شما سود آور نباشد و به آن اطمینان نداشته باشید.

28- نپذیرفتن اشتباه: نپذیرفتن اشتباه تنها لجبازی با خود و از بین بردن حساب خویش است. تفاوتی ندارد که تریدر یک معامله اشتباه را نمی پذیرد و از آن درس نمی گیرد و یا کلا از یک سیستم معاملاتی اشتباه به طور مداوم استفاده می کند. بازار محل قدرت نمایی معامله گران نیست. هیچ زمانی بازار خود را با هیچ کس هماهنگ نمی کند. این تریدرها هستند که باید خود را با شرایط بازار هماهنگ کنند. اشتباهات خود را بشناسید، آنها را بپذیرید و از آنها درس بگیرید.اولین گام در راه موفقیت، شناسایی اشتباهات است.

29- کسی یک شبه پولدار نمی شود: تعریف شما از پولدار شدن چیست؟ اگر حسابتان را چند برابر کنید به خود پولدار می گویید؟ اینها سوالاتی است که عموما تریدرهای مبتدی جوابی برایشان ندارند. ایشان از یک سو رویاهای بسیار بزرگ دارند و از سوی دیگر راه رسیدن به آنها را نمی دانند. احتمال اینکه یک حساب ده هزار دلاری از بین برود یا به یک میلیون دلار برسد یک به صد است. بسیاری افراد این مساله را درک نمی کنند و با هر معامله به دنبال سود های آنچنانی هستند که امری محال است. این واقعیت که سرعت موفقیت در این بازار (مبادلات ارز) می تواند بیش از بازارهای دیگر باشد امری واضح است اما این سرعت به حدی نیست که با یک یا چند معامله میلیونر شوید. موفقیت پروسه ای است که زمان لازم دارد. برای موفقیت باید مجموع سودهای شما بیش از زیان های شما باشد. زمان لازم را به معاملات اختصاص دهید و مدام روشتان را تصحیح کنید.

30- ترس دیدن ضرر: ترس احساس طبیعی انسان است که او را از آسیب دیدن محافظت می کند. اما همین احساس اگر بیش از حد مجال یابد مانع پیشرفت و موفقیت می گردد. از اینکه معامله شما وارد ضرر شده نترسید مگر آنکه از سیستمتان پیروی نکرده باشید. زمانی که با برنامه و روش وارد معامله شده اید ترس عاملی بی معناست که تنها می تواند جلوی سودهای بیشتر شما را سد کند. با بازار منطقی برخورد کنید و تلاش کنید که قبل از انجام معامله، هنگام انجام معامله و بعد از آن احساسات بر تصمیم گیری شما تاثیر گذار نباشد.

31- در نظر نگرفتن نسبت ریسک به ریوارد: شما هیچ زمانی در تجارت بدون لوریج، حاضر به معامله کالایی که احتمال ضررش چند برابر امکان سودش است نمی شوید. اما زمانی که صحبت از لوریج می شود با هدف کسب سود بیشتر این ریسک را می پذیرید. انجام معامله ای که حد سود آن کمتر از حد ضررش است تنها استفاده از احتمالات علیه خویش است. سعی کنید به مبادلاتی مبادرت کنید که حد زیان به سودش، یک به یک ونیم یا بیشتر است.

32- فرضیات غلط: فرضیات غلط از مهمترین عوامل زیان ها هستند. بازارهای با فراریت زیاد (مانند مبادلات ارز) با اینکه از قوانین و فرضیات خاصی پیروی می کنند اما هیچ چیز در آنها ثابت و همیشگی نیست. اگر اتفاقی در گذشته روی داده هیچ تضمینی نیست که در آینده آن اتفاق یا عکس آن حتما روی دهد. بازار ترکیب و تلفیقی از اتفاقات گذشته و حال است. برای خود فرضیه بافی نکنید. از روش و سیستم معاملات خود پیروی کنید. تناقضات بازار را بشناسید و از فرضیاتی که اثبات نشده اند یا متزلزل هستند پیروی نکنید.

33- تاثیر شایعات: شایعات با اینکه مواقعی موتور متحرک بازار هستند اما زمان های بسیاری وجود دارد که بازار از شایعات پیروی نمی کند از شایعات دوری کنید حتی اگر هر از گاهی درست باشند. سعی کنید از واقعیات بازار فرضیه بسازید. برداشت های خود را با واقعیات بازار تطبیق دهید و سپس وارد بازار شوید. به این شکل حتی اگر متضرر شوید نگرانی چندانی ندارید چون شما کاری را که درست بوده انجام داده اید.

34- فریب سرعت بازار: حرکت شدید بازار در یک جهت، تضمین کننده ادامه حرکت در آن جهت نیست. این مساله در اغلب بازارهای مالی مشاهده می شود و باعث زیان بسیاری از مبتدی ها می گردد. اگر پیش بینی کرده اید که بازار در دو روز آینده به هدف سود شما می رسد و بازار در عرض چند ساعت به قیمت مورد نظر رسید هیچ تضمینی وجود ندارد که با همان سرعت یا در همان جهت ادامه مسیر دهد. سعی کنید در سود و ضرری که پیش بینی کرده اید از بازار خارج شوید وسرعت بازار شما را فریب ندهد. اغلب روندهایی که مدت های طولانی دوام میاورند، در نمودار قیمت شیبی بین 45 تا 55 دارند. گرچه باز هم یادآوری می شود که شما باید در قیمت خروجی که قبل از آغاز معامله برای خود در نظر گرفته اید از بازار خارج شوید.

35- انتقام: انتقام احساسی است که بعد از هر شکست سراغ هر انسانی می آید. معاملات زیان آور خود را شکست تعبیر نکنید. بدون تحلیل و از روی احساس سعی در پس گرفتن پول از دست رفته خود نداشته باشید. تنها معامله گران مبتدی بعد از شکست (قطعی یا در جریان) برای جبران زیان به حجم معامله خود می افزایند. اگر زیان کردید آنرا بپذیرید. سعی کنید دلیل آنرا بیابید. حداقل تا ساعاتی بعد از ضرر از معامله پرهیز کنید و در معامله جدید حجم آنرا افزایش ندهید.

36- نداشتن استراحت: هر از گاهی به خود استراحت بدهید. کار کردن پیوسته انسان را خسته و دلزده میکند. نمی گویم بازار را زیر نظر نداشته باشید اما گهگاهی از بازار فاصله بگیرید و پس از استراحت، دوباره شرایط را بررسی کنید. حتی برای معاملات خود نیز استراحت را فراموش نکنید. اگر سیستم شما بصورتی است که نیاز به زیر نظر گرفتن بازار دارد در مواقع خستگی از کامپیوتر خود فاصله بگیرید. ساعاتی را که فکر می کنید بازار حرکات چندانی ندارد به استراحت بپردازید و بعد به بازار برگردید. برای کسب درآمد سلامتی خود را به خطر نیندازید. ذهن شما مهمترین ابزار حضور شما در بازار است با استراحت راندمان و بازده کاری آنرا بالا ببرید.

37- رویا پردازی: یکی از اشتباهات رایج معامله گران مبتدی را رعایت نکردن ریسک به ریوارد (زیان به سود) دانستیم اما نقطه مقابلی نیز برای این اشتباه وجود دارد: معامله گرانی که حد سود به ضررشان بیش از حد رویا پردازانه است. آنها با انتخاب حد ضرر های کوچک در پی سودهای بیش از حد بزرگ هستند. ریسک به ریوارد آنها اغلب از یک به چهار فراتر است. عموما آنقدر معاملات در سود فرو رفته خود را نمی بندند که یا آن معاملات در برگشت با صفر بسته شوند و یا در ضرر فرو روند. آنقدر ضررهای کوچک را می پذیرند تا زمانی که متوجه می شوند سرمایه ای برای سود های بزرگ و بلند مدت ندارند.

38- اعتماد به نفس کاذب: حتما تا به حال با افرادی مواجه شدید که چون چندین بار کاری را به درستی انجام داده اند فکر می کنند همیشه شرایط بر وفق مراد ایشان است. تصور می کنند بازار در دستان آنها است و فریب سود های گذشته را خورده و پل شکست خویش را می سازند. بازار اگر در جهت آنها حرکت نکند با آن لجبازی می کنند یا از بازار و معامله خود عصبانی می شوند اما هیچ فکر معقولی برای خروج از بحران نمی یابند. راه حل این افراد اجتناب از اعتماد به نفس کاذب است. هر میزان و هرچه معامله سودآور داشتید در زمان حال به فراموشی بسپارید و تنها تلاش کنید در مقابل معاملات حال حاضرتان بهترین و معقول ترین تصمیم را بگیرید.

39- عدم آرامش: آرامش از مهمترین و بدیهی ترین عوامل ترید است. زمانی که مشکل یا مساله ای در زندگی خصوصی دارید ترید نکنید. اصلا به بازار نزدیک نشوید. بازار مکانی برای برون رفت از احساسات منفی شما نیست. چه بسا با تحمل ضرر احساسات منفی شما تشدید شود همانطور که همیشه توصیه شده احساس غرور و سرخوردگی ناشی از سود و زیان شما را از حالت تعادل خارج نکند. باید بتوانید احساسات خارج از بازار را نیز در زمان ترید کنترل کنید.

40- استفاده از ابزارهای دارای تاخیر: استفاده از ابزارهای دارای تاخیر مخصوصا در استفاده از روش های تکنیکال و فاندامنتال می تواند عواقب وحشتناکی برای حساب شما داشته باشد. هر عامل تاثیر گذار غالبا در لحظه و خیلی زود تاثیر خود را روی قیمت در بازار نشان می دهد. بنابراین اگر از ابزاری استفاده کنیم که بعد از یک بازه زمانی اخطار خرید یا فروش را اعلام نماید به هیچ وجه منطقی نمی باشد. مهم ترین این ابزارهای دارای تاخیر ایندیکاتورهای لگینگ (Lagging) هستند.

41- عدم یادداشت برداری از معاملات: در صورتی که واقعا به موفقیت و رسیدن به اهداف در بازار ایمان دارید حتما از معاملات خود یاد داشت برداری نمایید. با این کار فرد از تکرار اشتباهات جلوگیری کرده و عوامل موفقیت خود را بیش از پیش شناسایی می نماید. مکتوب کردن تمامی عوامل مهم از دیدگاه یک معامله گر در کنار یادداشت احساسات در زمان معامله، روشی کمّی برای مشاهده آماری کیفیت ترید شما می باشد.

42- نداشتن راهنما: راهنما کسی است که شما را از اشتباهاتتان آگاه می کند و راه درست را به شما نشان می دهد. دیگر معاملات احساسی انجام نمی دهید چون باید به راهنمای خود توضیح دهید. امیدوارم درک کنید راهنما بازار را برای شما پیش بینی نمی کند، او به شما فورکست نمی دهد بلکه تنها شما را از اشتباهات بر حذر می دارد. نیازی نیست راهنما حتما یک تریدر باشد. آشنایی مختصر با مبادلات ارز هم کافیست گرچه اگر راهنمای شما معامله گری با تجربه باشد بهتر است. راهنما باید از همه شرایط شما و حسابتان آگاه باشد و متعهد باشد که هیچ اطلاعاتی از زندگی خصوصی شما به دیگران نمی دهد. راهنما تاثیر فوق العاده ای در پیش گیری از اشتباهات و تصحیح آنها دارد. برای خود راهنمایی امین بیابید.

جمع بندی : مراحل اصولی انجام یک معامله

آن چه درباره مدیریت سرمایه و روانشناسی ترید (معاملات) تا به اینجا گفته شد قسمتی از اعمال و محاسباتی می باشد که باید مد نظر قرار دهیم. برای عملی کردن اطلاعات بالا در قسمت انتهایی این بخش، نمونه عملی و قدم های لازم برای مدیریت سرمایه را یادآوری می کنیم. فراموش نشود که این قدم ها باید مو به مو اجرا شود و تخطی از قسمتی از آن مساویست با از دست دادن سرمایه. برای مدیریت سرمایه این قسمت را یا کامل مطابق دستورات اجرا کنید و یا به روش خود بازگردید.

1- تحلیل بازار : بر مبنای سیستم خود بازار را تحلیل کنید جهت آنرا تشخیص دهید و آماده معامله بشوید. اگر سیستم شما سیگنالی نمی دهد از وارد شدن به بازار بپرهیزید.

2- تشخیص نقطه خروج : حد ضرر و سود خود را قبل از آغاز معامله تایین کنید. تایین حد ضرر و سودتان باید بر اساس تحلیل و سیستم معاملاتی شما باشد نه عوامل دیگر. اگر سیستم و روش شما حد سود و زیانتان را مشخص نکرده از وارد شدن به بازار بپرهیزید.

3- ریسک به ریوارد : بعد از آنکه سیستم معاملاتی شما نقاط خروج را برای شما مشخص نمود، ببینید که آیا ریسک به ریوارد شما منطقی است یا خیر. اگر نسبت زیان به سود در قالبی که گفته شد نمی گنجد، بهتر است از از انجام معامله پرهیز کنید.

4- محاسبه سه درصد زیان : محاسبه کنید سه درصد زیان از کل حسابتان چه مقدار می شود. اگر می خواهید بیش از سه درصد پول خود را روی یک معامله ریسک کنید از ورود به بازار بپرهیزید.

5-ارزش هر پوینت زیان- سه درصد پول(دلار) حسابتان را بر میزان پوینت هایی که برای حد ضررتان در نظر گرفته اید تقسیم کنید به این صورت مشخص می شود هر پوینت ضرر شما چه میزان ضرر به شما تحمیل می کند.

اگر این محاسبات را بی ارزش می دانید تا زمانی که آنها را محاسبه نکرده اید از ورود به بازار بپرهیزید.

6- محاسبه مارجین برای هر پوینت – حال که فهمیدید اگر بازار در خلاف پیش بینی شما برود هر پوینت آن چه میزان ضرر برای شما به همراه دارد ارزش هر پوینت زیان را در 100 ضرب کنید.(یا میزان مارجین برای یک پوینت استاندارد آن جفت ارز را محاسبه کنید و سپس با نسبت بندی مارجین و لوریج ارزش هر پوینت ورودی را به دست آورید) مارجین درگیر پوزیشن شما باید به این میزان باشد.

اگر تمایل به استفاده مارجین بیشتر از محاسبات دارید به خاطر متضرر نشدن از ورود به بازار بپرهیزید.

7- مارجین کراس ریت ها – برای ارزهایی که طرف دوم آنها دلار است به محاسبات این قسمت نیازی نیست اما اگر ارز طرف دوم دلار نیست باید مارجین بدست آمده قسمت قبل را در نرخ برابری لحظه ای آن ارز نسبت به دلار ضرب کنید تا مارجین آن معامله بدست بیاید.

اگر 7 قانون مدیریت سرمایه بالا را رعایت کرده اید دیگر دلیلی برای تعلل وجود ندارد از معامله خود لذت ببرید. وارد بازار شوید و نگرانی از بابت مدیریت سرمایه نداشته باشید در بدترین حالت شما سه درصد زیان می کنید که در آینده قابل جبران است.


مدیر سایت بازدید : 46 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

جلسه سوم: توانایی کار با نرم افزار معاملاتی متاتریدر ، پلاتفرم MT4

بروکرها در بازار مبادلات ارز کارگزارانی می باشند که مشتریان خُرد را به بانک ها و موسسات مالی بین المللی متصل می کنند. ایشان با ایجاد شرایط دادوستد برای سوداگران (معامله گران) امکان حضور ایشان را در بورس های بین المللی فراهم می کنند. با اینکه عمر سوداگری و کسب سود از تغییر نرخ ارزهای مختلف سابقه ای به اندازه اختراع پول دارد ولی حضور عامه مردم و آسان شدن شرایط معامله برای سرمایه گزاران کوچک سابقه ای بیش از 15 سال ندارد. پیشرفت تکنولوژی و آسان شدن ارتباطات باعث فراهم شدن این شرایط برای سرمایه گزاران شده است. هر بروکر در بازار مبادلات ارز جهت انجام معاملات نیاز به محیطی دارد که بتواند از طریق آن با مشتریان خود ارتباط برقرار کرده و در عین حال که آنها را از قیمت های خود آگاه می سازد شرایطی را فراهم سازد که بر اساس آن بتوان مراحل انجام یک معامله را به ثبت رساند. اصولا این مراحل شامل دریافت تقاضای پیش خرید و پیش فروش و بستن معاملات می باشد که هر کارگزاری بر روی کالاها یا ارزهای به خصوصی کار می کند که به کاربران خود بر اساس آن سرویس می دهد. برای ارائه این خدمات هر بروکر از محیطی خاص با نام پلتفرم (پایانه معاملاتی)Platform استفاده می کند که ممکن است بروکرهای مختلف از پلتفُرم های مشابهی استفاده کنند. بعضی از این پلت فرم ها در بین کاربران از محبوبیت بیشتری برخوردارند. هر پلتفُرم امکانات مخصوص به خود را دارد به طوری که در بعضی از آنها فقط امکان انجام معامله وجود دارد و آنالیز بازار و تغییرات قیمت را باید از محل دیگری به دست آورد. البته پلتفُرم های دیگری وجود دارند که علاوه بر قبول دستورات خرید و فروش، این امکان را به ما می دهند که علاوه بر عملیات ذکر شده، منحنی تغییرات لحظه ای قیمت را دنبال کرده و با استفاده از ابزارهای مختلف موجود در این فضا به تحلیل و آنالیز بازار بپردازیم. برای دستیابی به پلتفُرم مخصوص هر بروکر باید به سایت اینترنتی آن بروکر مراجعه نمود و پلتفُرم را از آنجا دریافت کرد. نکته قابل ذکر این است که بسیاری از بروکرها بابت استفاده از پلتفُرم هزینه جداگانه ای دریافت می کنند، در حالی که تعداد دیگری از بروکرها، پلتفُرم خود را به رایگان در اختیار مشتریان و حتی عموم قرار می دهند. امکان بسیار جالبی که در اغلب پلتفُرم ها وجود دارد. قابلیت انجام معاملات مجازی در حسابهای دمو (Demo Account)، یعنی بدون واریز هیچگونه مبلغی، در شرایط کاملا واقعی بازار می باشد که باعث می شود افراد مبتدی در شروع کار بدون وارد شدن ضرر به آنها کسب تجربه نمایند. در این قسمت با آموزش نسخه نرم افزار متاتریدر 4، شما را با یکی از معروفترین و کاربردی ترین پلتفرم های بروکرها آشنا می کنیم. MetaTrader از معروف ترین نرم افزارهایی است که علاوه بر اینکه رایگان است، نمودارهای قیمت را در اختیار ما قرار می دهد و شرایط دمو را نیز دارا است. این نرم افزار متعلق به شرکت MetaQuotes می باشد که تحت نظر این شرکت بروکرهای بسیاری در بازار مبادلات ارز به مشتریان خود از طریق آن ارائه خدمات می کنند.http://www.metaquotes.net

اصول دانلود نرم افزار متاتریدر (MetaTrader)

اصول دانلود نرم افزار متاتریدر 4 و فعال سازی این نرم افزار : پس ازکلیک بر روی لینک دانلود نرم افزار متاتریدر از اینجا ، و انتخاب دکمه save file مطابق تصویر (1) ، یک فایل اجرائی با نام wd.exe بر روی کامپیوتر شما ذخیره میشود ؛ به محلی که این فایل اجرائی ذخیره شده رفته و بر روی آن دوبار کلیک می کنیم تا این فایل اجرا شود (برای انجام این مرحله میتوانید مستقیما به دسک تاپ رفته و بر روی شورت کات wd – مطابق تصویر (2) دابل کلیک کنید و یا به پوشه دانلود در فولدر داکیومنت کامپیوتر خود رفته و بر روی فایل ذخیره شده wd دابل کلیک کنید) ؛ که در این صورت پنجره ای مانند تصویر (3) باز می شود. -


تصویر (1)

تصویر (1) - بر روی دکمه save file کلیک کنید

تصویر (2)

تصویر (2)

در پنجره باز شده جدید تصویر (3) پس از انتخاب زبان پیش فرض نرم افزار گزینه Next را میزنیم. و در مرحله بعدی در پنجره جدید نیز Next را انتخاب مینمایید تصویر (4) . -

تصویر (3)

تصویر (3) - انتخاب زبان و سپس کلیک نکست

-



تصویر (4)

تصویر (4) - کلید نکست را انتخاب کنید


- پس از آن در پنجره جدید – تصویر (5) ، با تیک زدن گزینه Yes, I agree with all the terms of this license agreement موافقت خود را با توافقنامه نرم افزار برای استفاده اعلام می کنیم، با انجام این کار و فعال شدن گزینه Next به نصب نرم افزار ادامه می دهیم.


تصویر (5)

تصویر (5) - پس از تیک زدن گزینه کلید نکست را انتخاب کنید

در پنجره باز شده جدید، تصویر (6) با انتخاب مسیر نصب نرم افزار پلتفرم معاملاتی ، گزینه Next را برای ادامه نصب میزنیم. شایان ذکر است که به خاطر سپردن مسیر نصب نرم افزار، برای اضافه کردن ابزارهای جانبی حائز اهمیت می باشد.


تصویر (5)

تصویر (6) - کلید نکست را انتخاب نمایید

-

-

در دو پنجره بعدی نیز تصویر (7) و تصویر (8) با فشار دادن گزینه Next نصب نرم افزار در جایگاه تعریف شده انجام می پزیرد. و در انتها پنجره ای مانند تصویر (9) پایان موفقیت آمیز نصب نرم افزار را نشان می دهد و با فشار دادن گزینه Finish به پایان نصب نرم افزار می رسیم. -

تصویر (6)

تصویر (7) - کلید نکست را انتخاب کنید

تصویر (7)

تصویر (8) - کلید نکست را انتخاب کنید

تصویر (8)

تصویر (9)

- پس از نصب کامل، نرم افزار ( پلتفرم متاتریدر ) به شکل خودکار برای اولین بار روی رایانه اجرا می شود اگر کمی صبور باشید پس از چند لحظه صفحه مشکی رنگ پلتفرم متاتریدر ظاهر شود ، تصویر (10) و بر روی آن یک فرم برای درج اطلاعات اولیه شما همانند تصویر (11) وجود دارد ، وتا زمانی که برای بار اول نرم افزار اجرا می شود اطلاعاتی برای بازگشایی حساب از کاربر می خواهد در صورتی که به اینترنت متصل باشید با پر کردن این اطلاعات و انتخاب گزینه I agree to subscribe to your newsletters اجازه باز کردن حساب با فعال شدن گزینه Next به کاربر داده می شود. -

تصویر (10)

تصویر (10) - اطلاعات لازم را تکمیل و گزینه لازم را تیک بزنید

تصویر (11)

تصویر (11) - اطلاعات لازم را تکمیل و گزینه I agree to subscribe to your newsletters را تیک بزنید، سپس گزینه فعال شده نکست را کلیک کنید

-

در پنجره بعد با انتخاب سروری که خواهان بازگشایی حساب دمو یا حقیقی با آن هستید و فشار دادن گزینه Next به پنجره پایانی می رویم. -

capture101-

در پنجره پایانی در صورتی که به اینترنت و سرور بروکر متاتریدر خود اتصال داشته باشید پس از چند لحظه شماره حسابی که شما می توانید به سرور متصل شوید در قسمت Login و رمز عبور حساب در قسمت Password نشان داده خواهد شد و گزینه Finish نشان دهنده پایان کلیه مراحل اتصال به سرور و بازگشایی حساب می باشد. با پر کردن اطلاعات Login , Password و انتخاب سرور که در قسمت قبل این اطلاعات در اختیارمان قرار گرفت وارد حساب دمو می شویم . -

capture11-

شایان ذکر است در صورتی که گزینه Save account information انتخاب شده باشد پس از هر بار باز شدن نرم افزار نیازی به وارد کردن این اطلاعات نیست و نرم افزار به صورت خودکار، اطلاعات شما را برای باز کردن حساب استفاده می کند. پس از پایان مراحل فوق نرم افزار شما به بروکر متصل و قابلیت تحلیل و معاملات در صورت داشتن اطلاعات آنلاین وجود خواهد داشت.

اصول کار با منوهای مختلف پلتفرم متاتریدر

به طور کلی نرم افزار معاملاتی متا تریدر( پلتفرم متاتریدر) دارای چهار قسمت کلی می باشد. الف) منوهای بالای نرم افزار که کلیه ابزارهای نرم افزار در داخل آنها قرار دارد. ب) تولبار ابزارهای میان بر منوهای نرم افزار، که برای راحتی و سرعت استفاده کاربر در یک یا دو سطر زیر منوهای اصلی قرار دارند. ج) محیط میانه نرم افزار که نمودارها و ابزارهای کاربردی در این قسمت نمایش داده می شود. د) تولبار زیرین که شامل دو قسمت Status Bar و Charts Bar می شود.

اصول کار با منوی (File)

بعد از کلیک بر روی منوی مربوطه تصویر زیر دیده می شود.

این منو از پنج قسمت اصلی و 13 گزینه تشکیل شده است: 1) New Chart: در این قسمت شما می توانید نمودار زوج ارز، سهام، کالاها یا شاخص هایی را که کارگزارتان به ارائه قیمت می پردازد را مشاهده کنید. 2) Open Offline: در صورتی که چارتی را قبلا باز کرده باشید یا اطلاعات قیمتی از آن بر روی یارانه ذخیره شده باشد در این قسمت ذخیره شده و حتی در صورت دسترسی نداشتن به اینترنت یا باز نبودن آن چارت می توانید از این نمودارها استفاده نمایید. 3) Open Deleted: این قسمت نیز مانند قسمت قبل امکان دسترسی کاربر به نمودارهایی را می دهد که در گذشته بر روی نرم افزار باز بوده اند و سپس پاک یا بسته شده اند. 4) Profile: قسمتی که اجازه ذخیره اطلاعات، چیدمان جفت ارزها و تنظیمات شخصی را به کاربر می دهد. گزینه Profile از دو بخش کلی و چند زیر مجموعه تشکیل شده است قسمت اول امکان رفتن یا برگشتن به پروفایل های بعدی یا قبلی را می دهد گزینه بعدی مربوط به ذخیره پروفایل جاری است. گزینه پس از آن برای پاک کردن پروفایل های دیگر می باشد در قسمت Remove میتوان به جز دو پروفایل Default و پروفایل فعال، باقی پروفایل ها را پاک کرد. 5) Close: برای بستن نمودار(Chart) فعال در نرم افزار بکار می رود در صورتی که به اشتباه چارتی بسته شد میتوان از قسمت Open Deleted دوباره آن چارت را با همان تنظیمات گذشته باز کرد. 6) Save As: گزینه ای که اجازه ذخیره اطلاعات ارقامی نمودار فعال نرم افزار را با فرمت های عددی می دهد. 7) Save As Picture: گزینه ای که اجازه ذخیره تصاویر را می دهد. در داخل پنجره باز شده این قسمت سه گزینه وجود دارد انتخاب گزینه اول به معنای ذخیره کلی تصویر نرم افزار با تمامی منوهای آن می باشد گزینه دوم به معنای ذخیره تصویر چارت فعال با اندازه در حال نمایش و اصلی آن می باشد گزینه سوم نیز امکان ذخیره تصویر فعال چارت را با قابلیت تنظیم پیکسل های خواهان نمایش آن، به ما می دهد. 8 ) Open an Account: همانطور که در گذشته به تشریح این قسمت پرداخته ایم از این گزینه برای بازکردن حساب دمو یا حقیقی نزد بروکر استفاده می شود. 9) Login: این گزینه برای باز کردن حساب و ارائه اطلاعات شماره حساب و پسورد به سرور بروکر استفاده می شود. 10) Print Setup: گزینه ای که تنظیمات خروجی چاپ را برای نرم افزار تعریف می کند. 11) Print Preview: گزینه ای که پیش نمایش تصویر قابل چاپ را نمایش می دهد. 12) Print: گزینه ای که اجازه چاپ تصویر را از نرم افزار متاتریدر با تنظیمات دلخواه ارائه می کند. 13) Exit: برای خروج از نرم افزار استفاده می شود.

اصول کار با منوی (View)

بعد از کلیک بر روی منوی مربوطه تصویر زیر دیده می شود.

این منو از چهار قسمت اصلی و 10 گزینه تشکیل شده است :

-


منوی (View)

--

1) Languages در این قسمت قابلیت تعویض زبان نرم افزار بر اساس زبان های پیش فرض وجود دارد.

2) Toolbars این قسمت مربوط به تنظیمات تولبارهای زیر منوهای اصلی می باشد معمولا چهار تولبار پیش فرض با زیر مجموعه هایشان در دو خط زیر منوهای اصلی قرار دارند گزینه Customize این قسمت پنجره ای را باز می کند که در این پنجره اجازه اضافه کردن، کم کردن یا جابجایی گزینه های تولبارها داده می شود.

3) Status Bar در این قسمت قابلیت نمایش Status Bar زیرین نرم افزار وجود دارد. Status Bar چهار قسمت کلی دارد در سمت چپ کلید F1 صفحه کلید یارانه برای توضیحات کمکی نمایان است بعد از آن از راست به چپ پروفایل فعال(Current profile) نمایش داده شده است که با کلیک روی آن میتوان پروفایل فعلی را تغییر داد سپس اعداد مربوط به تاریخ، قیمت باز شدن، قیمت بالایی، قیمت پایینی، قیمت بسته شدن و والیوم بازه زمانی (کندل استیک) که ماوس روی آن قرار دارد نشان داده می شود و گزینه سمت راست Status Bar مربوط به Connection Status می باشد که در صورت سبز بودن، اتصال نرم افزار به سرور را نشان می دهد.

-

4) Charts Bar انتخاب این گزینه قابلیت نمایش تولبار چارت های جفت ارزهای فعال صفحه می باشد این تولبار بر روی تولبار Status Bar قرار دارد. 5) Market Watch این گزینه پنجره ای جدید در سمت راست نرم افزار باز می کند که شامل دو بخش است قسمت اول، آخرین قیمتی که در اتصال با بروکر، نرم افزار داشته است را نشان می دهد. حالت پیش فرض ستون سمت چپ این پنجره جفت ارز یا قیمت سهام و کالا را نشان می دهد دو ستون جلوی جفت ارز قیمت Bid & Ask را نشان می دهد. با کلیک راست در قسمتی از این پنجره روی جفت ارزها گزینه های دیگری مشاهده می شود گزینه اول آن پنجره دستورات جدید نزد بروکر را نشان می دهد گزینه دوم باز کردن چارت آن جفت ارز را انجام می دهد گزینه سوم که قسمت دوم کلی پنجره قیمت ها نیز هست نمودار تغییرات قیمت را بصورت تیک بار و لحظه ای نمایش می دهد پنج قسمت بعدی مربوط به مخفی کردن یا نمایش گروه های قیمتی از سوی بروکر می باشد چهار قسمت بعدی راست کلیک این پنجره مربوط به نمایش بالاترین و پایین ترین قیمت روز جاری بروکر، آخرین زمان تغییر قیمت آن جفت ارز، مرتب بودن کلیه ارزها و داشتن جدول بین آنها می باشد. آخرین گزینه ای که با راست کلیک در این پنجره مشاهده می کنیم Popup Prices می باشد این گزینه حکم همین پنجره قیمت ها را در نرم افزار دارد با این تفاوت که از لحاظ گرافیکی این پنجره قیمتی با پنجره قیمتی نرم افزار متفاوت بوده و قابلیت دیگر آن این می باشد که می توان با راست کلیک و انتخاب گزینه Always on the Top همیشه این پنجره بر روی تمامی پنجره های فعال یارانه باشد و هیچ زمانی قیمت ها از دید کاربر مخفی نماند.

6) Data Window:پنجره ای که با این گزینه فعال می شود جفت ارز فعال نرم افزار، بازه زمانی آن، آخرین زمان تغییرات قیمتی آن جفت ارز، قیمت آغازین، بالایی، پایینی، بسته شدن و حجم معاملات آن ارز را به همراه اطلاعات ایندیکاتورهای فعال نمودار آن جفت ارز نشان می دهد. 7) Navigator: پنجره ای که از بالا به پایین اطلاعات حساب های فعال نرم افزار، ایندیکاتورهای پیش فرض، اکسپرت ها، ایندیکاتورهای اضافه شده و دستورات قابل ارسال به بروکر را نشان می دهد.

-

-

8 ) Terminal : این قسمت شامل اطلاعات معاملات باز حساب فعال نرم افزار، صورت حساب معاملات، آخرین اخبار ارسالی بروکر، اخطارهای فعال شده کاربر، ایمیل های رسیده از بروکر، اکسپرت های نرم افزار و دفتر انجام فعالیت های نرم افزار می باشد مهمترین استفاده از این قسمت در زمان باز بودن معاملات انجام می شود. 9) Strategy Tester : در این قسمت می توان استراتژی هایی را که بصورت برنامه نویسی نوشته شده را در گذشته بازار امتحان کرد این قسمت قابلیت این را دارا می باشد که با سرعتی تعریف شده تغییرات قیمت را بصورت فیلم از گذشته تا بحال نشان داده و نتایج را بصورت های عددی یا نموداری نشان دهد یکی از مهمترین قسمت های آن، گزینه Symbol properties می باشد در این قسمت در صورت انتخاب جفت ارز، اسپرد، مقدار فاصله از قیمت و حد ضرر برای تغییر دستورات، اجازه دستورات آینده برای آن ارز، سایز معامله، محاسبه مقدار بهره شبانه برای خرید یا فروش آن جفت ارز و مارجین مورد نیاز را می توان مشاهده کرد.

-

-

-

-

10) Full Screen: با انتخاب این گزینه تولبارهای زیر منوهای اصلی بالای صفحه و منوی Status Bar به صورت موقت مخفی می شوند. برای باز کردن دوباره این تولبارها به قسمت دوم و سوم منوی View رفته و دوباره آنها را فعال کنید.

اصول کار با منوی (Insert)

این منو ابزارهای تحلیل و آنالیز بازار را در اختیار کاربر قرار می دهد. 1) Indicators :اندیکاتورهای معاملاتی ابزارهایی هستند که بوسیله فرمول های ریاضی از روی تغییرات قیمتی بازار، قابلیت پیش بینی و تحلیل بازار را برای کاربر ایجاد می کند. شش گزینه اول آن آخرین ایندیکاتورهایی استفاده شده توسط کاربر می باشد. چهار گزینه بعدی دسته بندی ایندیکاتورهای پیش فرض توسط نرم افزار می باشد و آخرین گزینه در این قسمت اندیکاتورهایی می باشد که از منابع مختلف یا بصورت برنامه نویسی شده در پوشه ایندیکاتورها قرار داده شده است. 2) Lines : ابزارهایی که خطوط افقی، عمودی و شیب دار با زاویه های مورد نظر ترسیم می کند. 3) Channels : ابزارهای این قسمت کانال های قیمتی با قابلیت های ترسیمی گوناگون رسم می نماید. 4) Gann: ابزارهای گوناگون استفاده از تئوری گن Gann در این قسمت قرار دارد. 5) Fibonacci : ابزارهای گوناگون استفاده از تئوری فیبوناچی Fibonacci در این قسمت قرار دارد. 6) Shapes : ابزارهای این گروه شکل های گوناگون برای ترسیم در چارت را رسم می نمایند. 7) Arrows : ابزارهای این گروه پیکان ها و نشانه هایی را برای استفاده بر روی چارت رسم می نمایند. 8)Andrews Pitchfork : چنگال اندروز – از این ابزار برای رسم نوعی ترند لاین استفاده می شود. 9) Cycle Lines : از این ابزار برای رسم دوره های زمانی یکسان بر روی چارت استفاده می شود. 10) Text : از این ابزار برای نوشته های گوناگون بر روی چارت استفاده می شود. 11) Text Label : از این ابزار نیز مانند ابزار قبلی برای نوشتن بر روی چارت استفاده می شود با این تفاوت که نوشته های این قسمت در بازه های زمانی گوناگون در مکان های مختلف قابل دید و استفاده قرار می گیرند.

اصول کار با منوی (Charts)

ابزارهای این منو تنظیمات نمایش و استفاده از نمودارها را ارائه می دهد. 1) Indicators List: لیست اندیکاتورهایی را که در نمودار فعال صفحه قرار دارند نمایش می دهد. از پنجره این گزینه میتوان ایندیکاتورهای باز بر روی نمودارها را پاک نمود و یا تغییراتی در آنها اجام داد. 2)Objects: در این قسمت لیست اشیا و اشکال داخل پنجره ها نمایش داده می شود. گزینه های زیر مجموعه آن برای حذف، اضافه، تغییرات و پاک کردن و یا برگرداندن اشیا آنها استفاده می گردد. 3)Bar Chart: نمودارها به صورت میله ای نمایش داده می شود. 4)Candlesticks: نمودارها به صورت شمعی نمایش داده می شود. 5)Line Chart: نمودارها به صورت خطی نمایش داده می شود. 6)Foreground Chart: با انتخاب این گزینه هر مدل از نمودارهای قیمت بالاتر از تمام اشیا، خطوط و ایندیکاتورهای نمودار نشان داده می شود. 7)Periodicity: در این قسمت بازه زمانی هر مدل از نمودارهای میله ای، شمعی یا خطی نمایش داده می شود. قابل به ذکر می باشد منظور از بازه زمانی، مقدار زمان تعریف شده برای آغاز و پایان یک میله، شمع یا نقطه اتصال نمودار خطی می باشد. 8)Template: الگوهایی که از اندیکاتورها، اشکال، دوره های زمانی و موارد دیگر در نمودار فعال ذخیره شده است در این قسمت قرار می گیرد. از الگوی هر نموداری میتوان برای نمودارهای دیگر یا برای تحلیل های گوناگون استفاده کرد. حذف، اضافه و بازیابی این الگوها از این قسمت انجام می شود. 9)Refresh: در صورتی که نرم افزار به بروکر یا سرور دریافت قیمت ها متصل باشد با زدن این گزینه قیمت های نمودار فعال دوباره از سرور بازیابی می شود. 10)Grid: انتخاب این گزینه نقطه چین های افقی و عمودی نمودار را نمایان یا مخفی می کند. 11)Volumes: انتخاب این گزینه حجم معاملات بر روی زیر نمودار فعال را نشان می دهد. قابل به ذکر می باشد از آنجا که حجم معاملات بازار مبادلات ارز قابل اندازه گیری نمی باشد حجم نمایان فقط مربوط به بروکر نرم افزار می باشد. 12)Auto Scroll: در صورت فعال بودن این گزینه، با تغییرات قیمت، به شکل خودکار آخرین تغییرات قیمت را در سمت راست نمودار نمایش می دهد. 13)Chart Shift: برای راحتی تحلیل و تمرکز بر روی آخرین تغییرات، یک پنجم قسمت فضای راست نمودار فعال به شکل آزاد باقی می ماند و تغییرات قیمت در چهار پنجم فضای نمایش نمودار لحاظ می گردد. 14)Zoom In: با انتخاب این گزینه حالت نمایش بازه های زمانی نمودار فعال فشرده تر نشان داده می شود. 15)Zoom Out: با انتخاب این گزینه حالت نمایش بازه های زمانی نمودار فعال بازتر نشان داده می شود. 16)Step by Step: این گزینه به کمک کلید میانبر آن(F12) به کاربر این اجازه را می دهد که تغییرات گذشته نمودار را در هر بازه، گام به گام رو به جلو ببیند. برای نمایش چهارتایی جلو یا عقب بردن تغییرات نمودار میتوان از فلش های جهت دار چپ و راست صفحه کلید استفاده کرد. 17)Properties: قسمت اول پنجره ای که در این گزینه باز می شود(Colors) مربوط به تنظیمات رنگ نمودار فعال می باشد. قسمت دوم این پنجره (Common) مربوط به تنظیمات نمایشی نمودار فعال می باشد. بسیاری از این تنظیمات در منوی Chart توضیح داده شده است. این پنجره از چهار قسمت تشکیل شده است قسمت بالا سمت راست مربوط به شکل نمایش میله ای، شمعی یا خطی نمودار می باشد. گزینه اول قسمت بالا سمت چپ مربوط به غیر فعال کردن نمودار در صورت متصل بودن به سرور می باشد، بقیه گزینه های این قسمت قبلا توضیح داده شده است. قسمت پایین سمت راست مربوط به تنظیماتی از قبیل نمایش اطلاعات کندل آخر، نمایش قیمت خرید بروکر، نمایش دوره های زمانی نمودار فعال می باشد. بقیه گزینه های این قسمت نیز قبلا توضیح داده شده است. قسمت پایین سمت چپ نیز مربوط به درجه اعداد و پیکسل های نمودار فعال می باشد. برای آشنایی هرچه بیشتر با گزینه های این قسمت میتوان با انجام تغییرات روی آنها از ماهیت فعالیت آنها آگاه شد.

اصول کار با منوی (Tools)

این منو از سه قسمت و پنج زیر مجموعه تشکیل شده است. 1)New Order: این قسمت از مهم ترین پنجره های نرم افزار متا تریدر می باشد که انجام معاملات و دستورات از طریق آن انجام می شود. در سمت چپ این پنجره هر بار تغییر لحظه ای قیمت را بر روی نمودار به صورت خطی مشاهده می کنیم. در سمت راست این پنجره گزینه اول Symbol می باشد فلش سمت راست این گزینه لیست جفت ارزها، کالاها، سهام، شاخص های بروکر که کاربر اجازه معامله بر روی آنها را دارد نمایش می دهد و انتخاب هر کدام از آنها در جلوی گزینه Symbol برای معامله نشان داده می شود. گزینه بعدی Volume، حجم معامله ای که کاربر برای بروکر معین می کند را نشان می دهد. گزینه Stop Loss حد توقف ضرر معامله کاربر را نزد بروکر مشخص می کند. گزینه Take Profit حد بستن سود معامله کاربر را نزد بروکر مشخص می کند. گزینه Comment برای نوشتن توضیحات کاربر در مورد معامله فوق می باشد. گزینه Type نوع دستور کابر برای انجام معامله را مشخص می کند. Instant Execution سفارش دستورات لحظه ای و دستی بر اساس نرخ های موجود را برای بروکر معین می کند. در این پنجره قیمت خرید و فروش کارگزار نمایش داده می شود در صورتی که برای بستن معامله ای باز این پنجره باز باشد زیر قسمت Buy و Sell گزینه بستن معامله در حجم و قیمت تعیین شده نمایش داده می شود. گزینه Enable maximum deviation quoted price برای زمانی بکار می رود که قیمت لحظه ای بروکر با قیمتی که کاربر دستور را صادر کرده متفاوت می باشد و این گزینه حداکثر نمایش تغییرات قیمت بروکر با قیمت صادر شده مشتری را برای دستور جدید نشان می دهد. در Pending Order سفارش دستورات بر اساس تغییرات قیمت در آینده را، برای بروکر مشخص می نماید. در دستورات معلق مکان و جهت ورود، قیمت ورود و تاریخی که دستور لغو می شود تعیین می گردد. 2)History Center: این پنجره مربوط به ذخیره اطلاعات خام قیمت های بروکر می باشد از طریق این پنجره می توان دریافت، ارسال، پاک کردن، تصحیح و اضافه کردن کردن اطلاعات خام را انجام داد و تغییرات انجام شده را بر روی نمودارهای نرم افزار مشاهده کرد. 3)Global Variables : این گزینه به کاربر اجازه ثبت متغیر های جهانی که بر روی قیمت ها تاثیر دارند را برای کاربر ایجاد می کند. 4)MetaQuotes Language Editor: این گزینه نرم افزار متاکُد که در داخل آن می توان برای متا تریدر بر اساس زبان برنامه نویسی ام کیو ال MQL برنامه نویسی انجام داد را باز می کند. برای برنامه نویسی ایندیکاتورها و استراتژی ها از این قسمت استفاده می شود. 5)Options: پنجره باز شده در این گزینه دارای هشت قسمت می باشد. Server: در این قسمت اطلاعات سروری که بروکر از روی آن قیمت ها و معاملات را انجام می دهد وجود دارد. شماره حساب، رمز عبور، دریافت اتوماتیک اطلاعات، و گزینه های دیگری مربوط به دریافت اطلاعات در این پنجره دیده می شود. Charts: در این قسمت تنظیمات اطلاعات مربوط به نمودار ها انجام می شود. بیشتر این گزینه ها در منوهای دیگر آموزش داده شده است. Objects: تنظیمات مربوط به اشیا و اشکال به علاوه حجم آنها در این قسمت می باشد. Trade: تنظیمات پیش فرض مربوط به پنجره معاملات در این قسمت انجام می شود. تنظیمات جفت ارز یا سهام مورد معامله، حجم معامله و مقدار فاصله قیمت انجام معامله نزد بروکر. Expert Advisors: تنظیمات مربوط به برنامه ها و اکسپرت هایی که به صورت خودکار معاملات را انجام می دهند در این قسمت وجود دارد. Email: تنظیمات مربوط به نامه های الکترونیک بروکر در این قسمت قرار دارد. Publisher: تنظیمات مربوط به انتشار دادن اطلاعات دریافتی نرم افزار به مکان های تعریف شده دیگر در این قسمت قرار دارد. Events: تنظیمات دستورات صوتی نرم افزار برای حالات گوناگون در این قسمت قرار دارد. بوسیله این قسمت می توان فرمان های صوتی را تغییر، غیر فعال یا جایگزین کرد.

اصول کار با منوی (Window)

در این قسمت تنظیمات مربوط به نمایش پنجره های گوناگون در نرم افزار انجام می شود قسمت اول گزینه های مربوط به چیدمان نرم افزار و گزینه های دوم نشان دهنده جفت ارزها و نمودارهای باز بر روی نرم افزار می باشد. 1)New Windows: گزینه باز کردن پنجره های جدید در نرم افزار 2)Cascade: نمایش چیدمان پنجره ها پشت سر هم 3)Tile Horizontally: نمایش چیدمان پنجره ها به صورت افقی 4)Tile Vertically: نمایش چیدمان پنجره ها به صورت عمودی 5)Arrange Icons: نمایش چیدمان پنجره ها به صورت آزاد

اصول نصب، راه اندازی و استفاده از اکسپرت و ایندیکاتور (Indicator و Expert)

برای نصب اکسپرت جدید به محل درایو نصب نرم افزار متاتریدر بر روی رایانه رفته، وارد پنجره Expert شده و اکسپرت مبادلات ارز برنامه نویسی نوشته شده را در این قسمت قرار می دهیم سپس نرم افزار را یک بار می بندیم و باز می کنیم در صورت درست نصب شدن، اکسپرت در قسمت Navigator و زیر شاخه Expert Advisors قابلیت فعال سازی دارد. برای نصب ایندیکاتور مبادلات ارز نیز مانند روش بالا عمل می کنیم با این تفاوت که بعد از ورود به پنجره Expert وارد پنجره Indicators می شویم و ایندیکاتورهای برنامه نویسی شده را در این قسمت قرار می دهیم مانند بالا نرم افزار را یک بار باز و بسته می کنیم سپس از قسمت Custom Indicators به ایندیکاتور اضافه شده دسترسی پیدا می کنیم.
Excerpt
اصول نصب نرم افزار (MetaTrader) اصول کار با منوهای مختلف اصول کار با منوی File اصول کار با منوی View اصول کار با منوی Insert اصول کار با منوی Charts اصول کار با منوی Tools اصول کار با منوی Window اصول نصب و استفاده از Indicator و Expert


مدیر سایت بازدید : 46 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)


آشنایی با ISO کدها (نمادها) در بازار مبادلات ارز



نمادها علامت های اختصاری هستند که سازمان استاندارد جهانی (ISO) برای ارزها، شاخص ها و کالاهای اساسی معین نموده است. این نماد ها معمولا سه حرفی هستند.
معمولا در نام اختصاری ارزها دو حرف اول نماد علامت اختصاری کشور مربوطه و حرف سوم نماد یا حرف اول ارز مربوطه می باشد.

دلار ایالات متحده امریکا United States Dollar USD

یورو اتحادیه اروپا European Union Euro EUR

ین ژاپن Japanese Yen JPY

پوند انگلستان Pound Sterling GBP

فرانک سوئیس Swiss Franc CHF

دلار استرالیا Australian Dollar AUD

دلار کانادا Canadian Dollar CAD

یک اونس طلا Gold ounce XAU

یک اونس نقره Silver ounce XAG

آشنایی با مفهوم جفت ارز (Currency Pairs)

همواره ارزش یا قیمت هر ارز در بازار با ارز دیگری تعیین می شود. به عنوان مثال ارزش یورو باید بر اساس ارز دیگری بیان شود، قیمت یورو در مقابل دلار (یعنی هر یک یورو چه میزان برابری نسبت به دلار ارزش دارد) قیمت یورو در مقابل پوند( برای هر یک یورو چه مقدار پوند باید پرداخت شود). از اینرو در بازار مبادلات ارز با جفت ارزها سر و کار خواهیم داشت. جفت ارزها با نماد اختصاری (ISO) دو ارز مشخص می شوند مانند:

EUR/USD (میزان برابری یورو در مقابل دلار)

GBP/USD (میزان برابری پوند در مقابل دلار)

USD/CHF (میزان برابری دلار در مقابل فرانک سویس)

USD/JPY (میزان برابری دلار در مقابل ین ژاپن)

چهار جفت ارز فوق را جفت ارزهای اصلی (Major Currency) می گویند و در صورتی که در یک جفت ارز دلار ایالات متحده وجود نداشته باشد آن را ارز متقاطع (Cross Rate) می نامند. مانند:  EUR/JPY- GBP/CHF- AUD/CAD

در یک جفت ارز، ارز اول را ارز پایه (Base Currency) و ارز دوم را ارز متقابل (Counter Currency) می نامند. این ترتیب از آنجا حائز اهمیت است که نرخ یک واحد از ارز پایه را بر اساس ارز متقابل بیان می کنند. بعنوان مثال اگر نرخ خرید جفت ارز EUR/USD برابر 1.4328 باشد بدین معنی است که هر یک یورو،  1.4328 دلار می ارزد و برای خرید یک یورو باید 1.4328 دلار بپردازیم.

آشنایی با واحد سنجش تغییرات جفت ارزها (PIPs, Points)

به علت حجم بالای معاملات در بازار تبادلات ارزی (مبادلات ارز) معمولا نرخ برابری ارزها تا پنج رقم صحیح و اعشار محاسبه می شوند. در اغلب موارد، در ارزهای اصلی به جز ین ژاپن برابری ارزها به شکل یک رقم صحیح و چهار رقم اعشار آورده می شوند. در جفت ارزهایی که نرخ برابری آنها تا چهار رقم اعشار محاسبه می شود، به رقم چهارم بعد از اعشار پیپ (Pips) یا (Point) می گویند.

مثلا اگر قیمت یورو به دلار از 1.3382 به 1.3384 برسد، می گوییم 2 پیپ افزایش یافته است. به عنوان یک مثال دیگر اگر قیمت پوند به دلار از 1.8855 به 1.8757 برسد می گوییم نرخ برابری پوند به دلار ، 98 پیپ کاهش یافته است.

در جفت ارزهایی که شامل ین ژاپن هستند(و طبق آنچه گفته شد تا دو رقم اعشار محاسبه می شوند) رقم دوم بعد از اعشار را پیپ یا پوینت می نامیم.

به عنوان مثال اگر قیمت GBP/JPY از 188.99 به 188.88 برسد می گوییم 11 پیپ افزایش یافته است.

آشنایی با مفهوم اسپرد (Spread) و قیمت خرید و فروش (Bid & Ask)

در بازار مبادلات ارز، برای هر جفت ارز در هر لحظه دو قیمت متفاوت وجود دارد. یکی قیمتی است که شما می توانید در آن قیمت خرید انجام دهید (این نرخ را Ask می گویند) و دیگری قیمتی است که شما می توانید در ان قیمت فروش انجام دهید (این قیمت را Bid می گویند) تفاوت این دو قیمت را اسپرد (Spread) می نامیم.

مثلا در نرم افزار معاملاتی به EUR/USD نگاه کنید، خواهید دید: Ask1.4703 و Bid1.4701 بدین معنی که قیمت خرید جفت ارز یورو به دلار برای شما 1.4703 و قیمت فروش این جفت ارز برای شما 1.4701 می باشد. تفاوت این نرخ ها معمولا در یک کارگزار مقدار ثابتی است. مثلا در این مثال اسپرد EUR/USD دو پوینت یا دو پیپ می باشد.

اسپرد در واقع هزینه ای است که معامله گر برای انجام معامله خود می پردازد. همانطور که ملاحظه می کنید، نسبت به حجم معامله عدد بسیار کوچکی خواهد بود.

آشنایی با تعریف لوریج (Leverage) اهرم افزایش سرمایه

از آنجا که تغییر نرخ برابری ارزها در بازار، روزانه در حدود یک درصد می باشد، ممکن است معامله گران و سرمایه گزاران شخصی و خرده پا رغبتی به معامله در بازار تبادلات ارزی نداشته باشند. چرا که اگر بتوانند با انجام معامله مناسب در زمان مناسب کل این تغییر نرخ را به نفع خود داشته باشند نیز در روز حداکثر یک درصد سود خواهند داشت که برای سرمایه های کوچک رقم بسیار ناچیزی خواهد شد.  از این رو در بازار مبادلات ارز مفهومی به نام اعتبار اهرمی یا Leverage مطرح می گردد.

با استفاده از اعتبار اهرمی، سرمایه گزار می تواند تا 100 برابر سرمایه خود وارد معامله شود (این رقم می تواند بسته به کارگزار شما بین 50 تا 500 متغیر باشد) به عنوان مثال معامله گری که 10000 دلار سرمایه در اختیار دارد، می تواند تا 1000000 دلار معامله انجام دهد. بنابراین اگر در یک معامله 1000000 دلاری، بتواند یک دهم نوسان روزانه یک جفت ارز را شکار کند، یعنی 0.1 درصد، 1000 دلار سود عاید وی خواهد شد که برابر 10 درصد سرمایه اولیه وی می باشد. به این معنی که با در اختیار داشتن 10000 دلار، یک معامله یک میلیون دلار را آغاز می کند. در اینجا معامله گر صاحب یک معامله یک میلیون دلاری است، هر چقدر که این معامله سود ایجاد کند متعلق به وی خواهد بود ولی اگر این معامله به ضرر منجر شود، ضرر معامله یک میلیون دلاری از 10000 دلار وی کاسته می شود تا جایی که ممکن است ضرر این معامله به اندازه کل 10000 دلار سرمایه برسد. در چنین وضعیتی، معامله به طور خودکار از طرف کارگزار بسته می شود. همانطور که مشاهده می کنید، اعتبار اهرمی یا Leverage مانند یک شمشیر دو لبه عمل می کند. هم می تواند سودهای معامله گر را صدها برابر کند و هم منجر به ضرر او شود.

آشنایی با لات – Amount، Lot واحد اندازه گیری حجم معاملات

Contract Size اندازه حجم قرارداد یک معامله در بازار مبادلات ارز می باشد. اندازه قراردادها با واژه هایی مانند لات Amount یا Lot سنجیده می شود. در Amount حجم معامله به ارز پایه یا ارز اصلی سنجیده میشود و Lot واحد اندازه گیری حجم معامله می باشد در بیشتر قراردادها هر لات برابر با 100000 واحد ارز پایه است. 100000 واحد ارز پایه= Lot 1 = K Amount100
اندازه اغلب معاملات مضربی از 100000 واحد محاسبه می شود.
10000 واحد ارز پایه= Lot 0.1 = K Amount10

اصول انجام محاسبه سود و زیان

محاسبه سود و زیان معامله ای از یک جفت ارز بر اساس ارز دوم (Counter Currency) انجام می شود.
نحوه محاسبه سود و زیان تغییرات قیمت بر اساس ارز دوم
(Profit or Loss= (Sell Price – Buy Price) * (Amount
مثال: معامله گری جفت ارز یورو به دلار آمریکا را با اعتبار نیم لات در قیمت 1.2744 فروخته و در قیمت 1.2717 خرید انجام داده است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر محاسبه می شود.
EUR/USD
Buy Price= 1.2717
Sell Price= 1.2744
Contract Size= 0.5 Lot or 50K
Profit or Loss = (1.2744 – 1.2717) * 50000= 135$
این معامله 135 دلار سود داشته است.

از آنجا که ارز مبنا اغلب حساب های معاملاتی در بازار مبادلات ارز به دلار می باشد معامله گران ترجیح می دهند سود و زیان معامله ایشان به دلار محاسبه گردد. روش محاسبه ای که در بالا ذکر شد سود و زیان بر مبنای ارز دوم (Counter Currency) محاسبه می شود. در صورتی که ارز دوم دلار نباشد یک مرحله عملیات تقسیم قیمت لحظه خروج معامله به دلار نیز محاسبه می گردد.
(Profit or Loss=((Sell Price – Buy Price)/Closing Price)* (Amount
قیمت خروجی (Closing Price) قیمتی است که فارق از نوع فرمان اولیه خرید یا فروش، معامله در این قیمت پایان می یابد. در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت فروش می باشد و در صورتی که در ابتدا اقدام به خرید کرده باشیم قیمت خروجی قیمت خرید می باشد. در انتها، محاسبه ما تقسیم بر این قیمت خروجی می شود تا سود و زیان معامله به ارز اول سنجیده شود.
مثال: معامله گری جفت ارز دلار آمریکا به ین ژاپن را با اعتبار 2Lot ابتدا در قیمت 106.89 خریده و در قیمت 107.10 فروخته است سود یا زیان این معامله به شیوه زیر حساب می شود.
USD/JPY
Buy Price= 106.89 (Opening Price)
Sell Price= 107.10 (Closing Price)
Contract Size= 2 lot or 200K
Profit or Loss= ((107.10 – 106.89)/107.10) * 200000= 392.16$
این معامله 392.16 دلار سود داشته است.

آشنایی با انواع دستورات

هر نوع معامله در بازار مبادلات ارز با مشخص شدن چهار شاخص دستوری انجام می پذیرد: 1- نوع جفت ارز 2- حجم معامله 3- تعیین دستور خرید یا فروش 4- قیمت ورودی
معاملات در بازار مبادلات ارز به دو شکل کلی انجام می پذیرد 1-Market Order 2- Pending Order

آشنایی با Market Orders

سفارش و دستوری که معامله گر به صورت دستی و لحظه ای بر اساس نرخ های موجود ارائه شده وارد بازار می شود. دستوراتی که برای کارگزار دارای چهار شاخص بالا باشد دستورات لحظه ای ورود به بازار نامگذاری می شود. این دستورات توافق مشتری با نرخ لحظه ای ارائه شده کارگزار را برای ورود به معامله جدید نشان می دهد.

آشنایی با Pending Order

سفارش و دستوری که بر اساس قیمت حال حاضر بازار تعیین نشود بلکه بر اساس تغییرات قیمت دستور ورود به بازار تنظیم گردد دستورات معلق نامیده می شود. به عنوان مثال اگر قیمت جفت ارز EUR/USD برابر 1.4328 باشد، معامله گر می تواند یک دستور به کارگزار ارسال کند که اگر قیمت به 1.4421 رسید، خرید یا فروشی برای وی انجام دهد. دستورات معلق نسبت به دستورات بازاری دارای یک پارامتر اضافی یعنی زمان می باشد. در زیر دو نمونه از این دستورات بسته به جهت و قیمت توضیح داده می شود.
1- (GTC (Good till cancelled دستوری که تا زمانی که معامله گر آن را باطل نکند در بازار آماده فعال شدن باقی می ماند.
2- (GFD (Good for day دستوری که تا پایان همان روز کاری اعمال دستور آماده باقی می ماند و در صورت اتمام روز کاری دستور غیر فعال می شود. اتمام روز، ساعت توافقی کارگزار می باشد که از قبل به اطلاع سرمایه گذار رسیده است. اغلب کارگزاران ساعت 24 گرینویچ را پایان روز کاری خود قرار می دهند و دستورات GFD در صورت فعال نشدن در این ساعت ابطال می شود.
انواع Pending Order غیر از مبحث زمان فعال سازی به قیمت فعال سازی دستور نیز وابستگی دارند و از این لحاظ به چهار دسته تقسیم می شوند.
A) Buy Limit) دستور بای لیمیت دستوری است که سفارش خرید در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را پایین تر از قیمت فعلی بازار پیش بینی می کند.
B) Sell Limit) دستورسل لیمیت دستوری است که سفارش فروش در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را بالاتر از قیمت فعلی بازار پیش بینی میکند.
C) Buy Stop) دستور بای استاپ دستوری است که سفارش خرید را در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را بالاتر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
D) Sell Stop) دستور سل استاپ دستوری است که سفارش فروش را در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را پایین تر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.

آشنایی با سایر دستورات معاملاتی

غیر از انواع دستوراتی که برای ورود به معاملات نزد کارگزار قابل تعریف می باشد دستورات دیگری نیز وجود دارند که از جنبه های مختلف مدل معاملات را برای کارگزار مشخص می کند. از مهمترین این دستورات که برای معاملات فعال و باز تعریف می شود (تیک پرافیت و استاپ لاس) Stop Loss و Take Profit هستند.
Stop Loss یا Cut Loss از خانواده دستورات استاپ می باشد. این دستور برای کارگزار مشخص می کند در صورتی که معامله وارد ضرر شد در چه قیمتی کاگزار معامله را با زیان متوقف کند.
Take Profit دستوری از خانواده دستورات لیمیت می باشد. این دستور برای کارگزار مشخص می کند در صورتی که معامله وارد سود شد کارگزار معامله را با چه میزان سود به پایان برساند.
سفارشات دیگری نیز بین کارگزاران وجود دارد که قابلیت های دیگری را به معامله گر برای انجام معاملات ارائه می دهد مانند سفارش OCO (One cancel the other)، در این سفارش دو دستور به هم ربط پیدا می کنند. فعال شدن هر کدام بصورت خودکار دستور مرتبط را باطل می کند.
با اینکه دستورات دیگری نیز بین کارگزاران یا شبکه بانکی وجود دارد به علت عمومیت نداشتن فعلا به ذکر همین نمونه ها بسنده می کنیم.

آشنایی باروش های بررسی بازارهای مالی

بطور کلی سوداگران(معامله گران) از سه روش پایه برای تحلیل و پیش بینی بازار استفاده می کنند.
الف:  Technical Analysis (تحلیل تکنیکال) تکنیکالیست ها افرادی هستند که از مطالعه رفتار های بازار با استفاده از نمودارها با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها استفاده می کنند. آنها عقیده دارند هر چیزی که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد عینا در قیمت فعلی لحاظ شده است. تکنیکالیست ها بر پایه سه نظریه پایه به تجزیه و تحلیل بازار می پردازند:
- تغییر قیمت ها هدفمند می باشد
- قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند
- در مورد قیمت، تاریخ تکرار می شود
ب:  Fundamental Analysis (تحلیل فاندامنتال) فاندامنتالیست ها، سوداگرانی هستند که بر اساس متغیرهای سیاسی، واقعیت های اقتصاد بین الملل و وضعیت اقتصاد داخلی با تفسیر بنیادی در جستجوی انگیزه ها و دلایل حرکت نرخ های مبادله ارزی می باشند.
ج:  Technical & Fundamental Analysis (تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) سوداگرانی که با ترکیب و تجزیه تحلیل عوامل تکنیکال و فاندامنتال به تفسیر و پیش بینی آینده قیمت در بازار می پردازند. روش این دسته از سوداگران بیش از آنکه وابسته به هر کدام از دو دسته بالا باشد بر اساس تجربه و ترکیب عوامل گوناگون تغییرات قیمت و عوامل بنیادی می باشد.

آشنایی با مفهوم بهره شبانه (سواپ – Swap) و نحوه محاسبه در معاملات

از آنجا که اغلب معاملات در بازار ارز در شبکه بانکی انجام می شود و واسطه سرمایه گذاران با بانک ها در قالب موارد بروکر (کارگزاران) می باشند. کارگزاران به علت اینکه نرخ بهره در کشورهای مختلف نزد بانک ها متفاوت می باشد بر اساس ساعت مشخص خویش ما به تفاوت نرخ بهره معاملات باز مشتریان را محاسبه و نرخ بهره آنرا در سود و زیان معامله لحاظ می کنند. بروکرهایی نیز وجود دارند که در زمان بازگشایی حساب به مشتریان اطلاع می دهند سیستم آنها بر مبنای کسر مبلغی معین به ازای هر لات معامله بعد از پایان روز کاری می باشد. مفهوم بهره شبانه در معاملات اسپات (لحظه ای) که کمتر از دو روز کاری معاملات باز می باشند کاربرد زیادی ندارد ولی در صورتی که قصد سوداگری با معاملات بلند مدت را دارید حتما از روش محاسبه بهره شبانه کارگزار و نرخ های بهره کشورهای مختلف آگاهی داشته باشید.


مدیر سایت بازدید : 41 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)


آشنایی با بورس های بین المللی ” تبادلات ارزی ” مبادلات ارز


بورس و بورس بازی از زمان های دور مورد توجه سرمایه داران و تاجران بوده است. در این بین تبادلات ارزی با سابقه ای به اندازه تاریخچه اختراع پول برای خود پیشینه معاملاتی دارد. از سال 1876 تا جنگ جهانی اول پایه ارزش هر ارز، بر مبنای پشتوانه طلا باعث ثبات نسبی ارزها در مقابل یکدیگر بود قبل از این تاریخ دولت ها و کشورها همیشه سعی در تضعیف ارز خود را داشتند و این مساله عموما منجر به تورم و ناکارآمدی اقتصاد ها می شد. پس از جنگ جهانی دوم (1944) توافقنامه ای با نام برتن وودز (Bretton Woods) ایجاد شد که بر مبنای آن کشورهای امضا کننده متعهد شدند ارزش پول خود را در ارزش ثابتی در برابر دلار نگه داری کنند و نرخ مرجع دلار نیز، 35 دلار برای هر اُنس طلا تعیین گردید. در این توافقنامه هیچ کشوری مجاز نبود به خاطر منافع تجاری ارزش ارز خود را بیش از 10 درصد در مقابل سایر ارزها کاهش دهد. این سیستم که برای ایجاد ثبات پولی بین المللی ایجاد شده بود با کاستی ها، نابسامانی ها و جلوگیری از به جریان افتادن سرمایه ها همراه بود. سرانجام در سال 1971 توافقنامه برتن وودز باطل گردید و از سال 1973 ارزش ارزهای کشورهای مهم صنعتی در بازارهای بین المللی شناور اعلام شد. در ابتدا، آزاد سازی ارزش ارزها بعد از سال 1973 اغلب روند کند تغییرات قیمت در بین ارزها را به دنبال داشت ولی آزادسازی کمک شایانی به ارزش گذاری ارزها بر مبنای عرضه و تقاضای بازارهای بین المللی انجام داد. به مرور با کاهش مقررات، آزاد شدن بازار و فعالیت بازیگران در بازارهای مالی جهانی، کاراترین بازاری که تا به حال بشر به خود دیده به وجود آمد.  امروزه دولت ها، بانک ها، شرکت های تجاری، سوداگران و مردم عادی پنج گروه عمده شرکت کنندگان بازار تبادلات ارزی هستند و در این بین از دهه 1990 به این سو با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی روند نظارت بر بازارهای جهانی، اجرای سفارش ها، تحلیل فرصت های مالی و گسترش این بازار سرعتی بیش از پیش پیدا کرده است.

forex11
تعداد زیاد بازیگران بورس های بین المللی ارز باعث بالا رفتن حجم معاملات در بازار شده است. امروزه حجم معاملات بورس های تبادلات ارزی به بیش از 1.6 تریلیون دلار در روز می رسد. در این درس پس از آشنایی با دیگر بورس های بین المللی به مقایسه انحصاری بازار تبادلات ارزی با دیگر بورس های بین المللی خواهیم پرداخت. بطور کلی بورس های بین المللی را می توان به چهار نوع تقسیم کرد.

آشنایی با انواع بورس های بین المللی

آشنایی با بازار سهام  Stock
بازار سهام  یا (Stock Market) بازاری است که معامله گران با سرمایه گذاری و خرید سهم یا سهامی از یک شرکت یا مجموعه ای از شرکت ها و کارخانه ها در سود و زیان تفاوت قیمت سهام آن بنگاه اقتصادی و یا در سود و زیان حاصل از فعالیت آن بنگاه شریک می شوند. نمونه این بورس، بورس اوراق بهادار تهران و سهام شرکت های داخل آن می باشد.
آشنایی با بازار کالاها  Commodity
بازار کالا یا (Commodity Market) شامل بورس هایی است که قیمت تبادلات کالاها به صورت جهانی یا منطقه ای بر اساس عرضه و تقاضا ارزش گذاری می شود. بورس های کالا به سه دسته عمده تقسیم می شود.
Hard- طلا، نقره، سیمان، فلزات و غیره
Soft- آب پرتقال، قهوه، اقلام خوراکی و غیره
Energy- نفت، گاز، برق، ذغال سنگ و غیره
آشنایی با اوراق بهادار  Bond Market
بازار اوراق قرضه (Bond Market) اوراق مشارکتی که اغلب از طرف دولت ها برای مشارکت مردم و جذب سرمایه های آنها برای طرح های سودآور جذب می شود. مانند اوراق مشارکت وزارت خانه ها در ایران.
آشنایی با بازار تبادلات ارزی – مبادلات ارز – Foreign Exchange
بازار تبادلات ارزی مبادلات ارز (Foreign Exchange) بازاری که در آن مانند بورس های فوق الذکر، ارزش گذاری پول ملی کشورها بر اساس عرضه و تقاضا در مقابل سایر ارزها سنجیده می شود. مانند نرخ برابری دلار به ریال یا یورو به دلار.

اصول انحصاری مقایسه بورس های بین المللی

هر کدام از بورس های فوق دارای مزایا و معایبی برای سرمایه گذاری نسبت به یکدیگر می باشند. در ادامه علت تمرکزمان بر روی بازار تبادلات ارزی را بیان کرده و مزایای این بورس را نسبت به سایر بورس ها به صورت خلاصه بررسی می کنیم.
A) فعالیت 24ساعته بازار - به علت باز بودن بانک ها و موسسات مالی گوناگون در سراسر جهان و وظیفه اعلام قیمت در هر ساعتی از شبانه روز (به جز شنبه و یکشنبه) در هفته بازار تبادلات ارزی فعال و امکان معاملات وجود دارد.
B) وجود همیشگی خریدار و فروشنده - حجم بالای معاملات که به آن اشاره شد و تعدد شرکت کنندگان باعث شده در هر زمانی، امکان نقد شوندگی معاملات وجود داشته باشد و همیشه خریدار و فروشنده ای در نقطه مقابل فعالیت شما در بازار وجود دارد. همیشه بانک ها و موسسات طرف تجاری معامله گران مسئول نقد کردن دستورات شما در بازار هستند و از این نظر هیچ نگرانی مانند بورس های دیگر برای پیدا شدن خریدار و فروشنده وجود ندارد.
C) معاملات دو طرفه - برای کسب سود در مورد کالاها فقط می توان از پیش بینی روند صعودی قیمت ها استفاده کرد ولی در بازار ارز به علت اینکه معاملات بر اساس ارزش گذاری دو نوع پول تعیین می گردد، با افزاریش ارزش یک ارز متقابلا ارزش ارز مقابل کاهش می یابد به همین دلیل نه تنها از روند صعودی افزایش ارزش یک ارز بلکه از روند نزولی کاهش ارزش یک ارز می توان سود گرفت. روند نزولی ارزش یک ارز در اصل روند صعودی ارزش ارز متقابل می باشد.
D) معاملات لحظه ای - خرید و فروش لحظه ای از هر نقطه ای از جهان، تنها با دسترسی به اینترنت یا تلفن. مزیت دیگر معاملات لحظه ای شفاف و یکسان در بازار است که تا خبری به صورت جهانی و عمومی انتشار نیابد تاثیری بر بازار ندارد.
E) احتمال کم تغییرات قیمت - به علت حجم بالای جابجایی مالی در بازار تبادلات ارزی و درعین حال تعداد زیاد معامله گران، به همراه نوع قراردادهای متفاوتشان در بازار، احتمال کمی برای جابجایی شدید و زیاد در بین جفت ارزهای اصلی وجود دارد. معمولا در بازار تبادلات ارزی در بین جفت ارزهای اصلی و مهم، روزانه بصورت میانگین یک تا دو درصد جابجایی را نسبت به ارزش ذاتی آن جفت ارز شاهد هستیم که در مقایسه با بازارهای کالا یا سهام مقدار کمتری است.
F) اهرم افزایش سرمایه - تسهیلات سرمایه گذاری از سوی کارگزار به صورت وام به خریدار برای انجام معاملات انجام می شود. میزان این تسهیلات در بازار های مختلف متفاوت و گاه تا چند صد برابر اصل سرمایه می باشد. بدیهی است که حد ضرر به اندازه اصل سرمایه می باشد اما محدودیتی برای کسب سود وجود ندارد.

آشنایی با انواع معاملات

1- قرارداد لحظه ای – اسپات  (Spot)
در این قرارداد خریدار باید کل مبلغ قرارداد را به علاوه کارمزد کارگزاربه صورت نقد پرداخت نماید و فروشنده نیز باید تا حداکثر دو روز کاری کالایمورد معامله را به خریدار تحویل نماید. این نوع قرارداد در بازار مبادلات ارزغالبا به صورت لحظه ای نقد می شود.
2- قرارداد سلف – فوروارد (Forward)

در این قرارداد، کل مبلغ در زمان انجام معامله از طرف خریدار پرداخت میشود و فروشنده متعهد می شود در تاریخ و زمان معین کالا را با قیمت مورد توافق به خریدار تحویل دهد.
3- قرارداد آتی – فیوچر (Future)

در این روش فروشنده مطابق یک قرارداد صلح تعهد می نماید مقدار معینی از دارایی یا کالایی مشخص را در زمانی معین در مقابل مبلغی به خریدار تحویل دهد. بر اساس این قرارداد، فروشنده مقدار دارایی مورد مصالحه را در سررسید مشخص تحویل می دهد و خریدار نیز مبلغ مورد مصالحه و توافق شده را در سررسید می پردازد. طرفین در قالب شرط ضمن قرارداد به شخص ثالث یا کارگزاری وکالت می هند که از وجه الضمان آنها متناسب با نوسانات قیمت در بورس به طرف دیگر اباحه تصرف بدهد. هر یک از طرفین می توانند قبل از سررسید با انعقاد قرارداد صلح دیگری شخص ثالثی را در قرارداد صلح اولیه جایگزین خود نمایند و پس از تسویه از قرارداد خارج شوند کلیه قرارداد ها در زمان سررسید مقرر حتما باید تسویه شوند.
4- قرارداد اختیار معامله – آپشن (Option)

قرارداد اختیار خرید: قراردادی است که به موجب آن عرضه کننده کالا، حق خرید مقدار معینی از کالای مورد نظر را در زمان معین و با قیمت مشخص تعیین شده در حال حاضر به طرف دوم قرارداد اعطا می نماید بدون اینکه طرف دوم ملزم به خرید آن کالا باشد.
قرارداد اختیار فروش: قراردادی است که به عنوان شرط ضمن عقد، به موجب آن خریدار حق فروش مقدار معینی از کالای مورد نظر را در زمان معین و با قیمت مشخص به طرف دیگر اعطا می نماید. بدون آنکه فروشنده ملزم به فروش کالا در تاریخ قید شده باشد.
در همه قراردادهای اختیار خرید و فروش کارمزد بالاتری نسبت به انواع قراردادهای دیگر مورد محاسبه قرار میگیرد. بسته به زمان لغو یا تحویل کالا این قراردادها به دو نوع سیستم آمریکایی و اروپایی نیز تقسیم بندی می شوند.

در اینجا چهار مورد از عمومی ترین قراردادهای استفاده شده در بورس های بین المللی توضیح داده شد. شایان ذکر است موارد دیگری مانند قرارداد اعتباری، قرارداد معاوضه، قرارداد صلح و موارد مختلف دیگری قرارداد وجود دارد که به علت عمومیت نداشتن در بازار مبادلات ارز از توضیح در مورد آنها صرف نظر می نماییم.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 57
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 41
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 44
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 180
  • بازدید کلی : 11,321