loading...
انجمن گولد پی ام
مدیر سایت بازدید : 51 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

شناخت و استفاده از روندها (ترند) در تحلیل بازار مبادلات ارز



روندها (ترندها) ، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.

روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد.

تقسیم بندی روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت

روندها دارای سه جهت کلی می باشند 1: روند صعودی 2:روند نزولی 3:روند خنثی
1: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
2: در روند نزولی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)
3: روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.

تقسیم بندی روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی

غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد 1: روند بلند مدت 2: روند میان مدت 3: روند کوتاه مدت
برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.

اصول کار با خط روند (ترند لاین) (Trend Line) نحوه رسم و درجه اهمیت

همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.

تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.

برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.

کاربرد خط روند (ترند لاین)

با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند (Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.

رسم کانال ها

معمولا روند ها تمایل دارند که در داخل کانال قیمتی خاص حرکت کنند بدین معنی که همانطور که شیب خط روند در صورت تغییر می تواند باعث تعویض نقش روند شود، خارج شدن بازار از کانال خود نیز می تواند باعث تغییرات در روند و شیب آن گردد. برای ترسیم خط کانال باید به موازات خط روند خطی از آخرین قیمت موجود در کانال رسم شود. برای خط روند حتما لازم بود دو نقطه را برای روند در نظر بگیریم اما در خط کانال نیازی به دو نقطه برخورد قیمت نمی باشد و تنها یک نقطه را با فرض استفاده موازی خط روند میتوان استفاده کرد. فراموش نشود خط کانال تابعی از خط روند می باشد و هیچ زمانی خط کانال قبل از خط روند ترسیم نمی شود.

کاربرد کانال ها

در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.


مدیر سایت بازدید : 47 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)

تحليل تکنيکال در بازار مبادلات ارز

همانطور که در درس دوم اشاره شد، تحليل تکنيکال بررسي نمودار قيمت و شناسايي الگوهاي قيمتي در جهت پيش بيني حرکت هاي آينده بازار مي باشد. مهمترين ابزار يک تحليل گر تکنيکال (Technical Analyst) نمودار تغييرات قيمت مي باشد. در اين درس انواع نمودارها را خواهيم شناخت و با پايه اي ترين ابزار تحليل آنها يعني خطوط حمايت – ساپورت (Support) و خطوط مقاومت – رزیستانس (Resistance) آشنا خواهيم شد.

بهتر است در همين ابتداي کار با اصطلاح بازه زماني – تایم فریم (Time Frame) آشنا شويد. همانطور که از اسم آن پيدا است بازه زماني اشاره دارد به مدت زماني که تغييرات قيمت در آن ثبت مي شود. به عنوان مثال اگر قيمت را در پايان هر هفته بر روي نمودار ثبت کرده و اين نقاط را به هم متصل کنيم، نموداري به دست مي آيد که مي گوييم بازه زماني آن هفتگي است و يا اگر اين کار را براي هر ساعت انجام دهيم، يعني قيمت را در پايان هر ساعت بر روي نمودار ثبت کنيم، نموداري با بازه زماني يک ساعته به دست مي آوريم.

آشنايي با انواع نمودارها – چارت

نمودارها اصلي ترين ابزار تحليل تکنيکال مي باشند. هر نمودار از دو پارامتر اصلي تشکيل شده، قيمت و زمان. قيمت در محور عمودي نمودار و زمان در محور افقي قرار دارد.
قيمت در هر نموداري برگرفته از ارزش شاخص، کالا يا ارزش ارز اول نسبت به ارز دوم مي باشد.
زمان نيز بازه زماني هر نمودار را نمايش مي دهد بازه هاي زماني نمودارها از تيک چارت (تغيير لحظه اي قيمت) تا نمودارهاي ساعتي، روزانه و حتي ماهانه مي تواند متغير باشند. تغييرات قيمت در بازه هاي مختلف نمودار به اشکال متفاوتي نمايش داده مي شود. اما در کل ماهيت تفسير نمودارها در بازه هاي مختلف تفاوت چنداني ندارد.

نمودارهاي ميله اي – بار چارت (BarChart)

معمولا در آموزش نمودارها، ابتدا نمودار خطي را بيان مي کنند اما ترجيح مي دهم که ابتدا شما را با نمودار ميله اي آشنا کنم. قبل از اينکه وارد جزئيات يک نمودار ميله اي شويم مايل هستم شما را با مفهوم تايم فريم (TimeFrame) يا بازه زماني آشنا کنم. هر نمودار قيمت، بنا به انتخاب کاربر مي تواند بازه هاي زماني متفاوتي را نشان دهد از بازه يک دقيقه اي (يا تيک چارت) تا بازه زماني هفتگي و حتي ماهيانه. وقتي که شما براي نمودار خود تايم فريم يک روزه را انتخاب مي کنيد، يعني هر واحد بر روي محور زمان (محور افقي) نشان دهنده يک روز است. به همين ترتيب اگر تايم فريم يک ساعته را انتخاب کنيد، هر واحد بر روي محور افقي نمودار برابر يک ساعت خواهد بود.

به بحث اصلي در مورد نمودار ميله اي برگرديم. اگر به تصوير زير توجه شود (شکل ظاهري يک نمودار ميله اي) نمودار ميله اي از تعداد زيادي از اين ميله ها (Bars) تشکيل شده که هر کدام از اينها، تغييرات قيمت را در بازه زماني انتخاب شده نشان مي هند. يعني به طور اجمالي مي گويند که در بازه زماني مورد نظر چه اتفاقي روي داده و چه تغييراتي در آن ايجاد شده است.

فرض کنيم بازه زماني (تايم فريم) يک روزه را انتخاب کرده ايم. در اين حالت هر ميله نشان دهنده يک روز مي باشد. زائده سمت چپ ميله قيمت باز شدن (Open Price) را نشان مي دهد. يعني در روز مورد نظر، اولين قيمت چه عددي بوده است. زائده سمت راست قيمت بسته شدن (Close Price) را نمايش مي دهد. يعني قيمت در آخرين لحظه از آن روز را نشان مي دهد. نقطه پاييني ميله حداقل قيمتي را نشان مي دهد که در آن روز وجود داشته است (Low Price) و به همين ترتيب نقطه بالايي ميله حداکثر قيمت آن روز را نشان مي دهد( High Price). حالا دوباره به شکل ظاهري يک ميله از نمودار ميله اي نگاه کنيد و سعي کنيد مطالب گفته شده را به خاطر بسپاريد. با کمي دقت متوجه مي شويد که اگر در يک ميله (Bar) قيمت باز شدن (Open) پايين تر از قيمت بسته شدن (Close) باشد، يعني در آن بازه زماني قيمت صعود کرده و يا بالعکس. اين چهار قيمت براي هر بازه زماني بسيار مهم هستند و بعد ها استفاده زيادي از آنها خواهيم کرد. پس حتما مفهوم High، Low، Open، Close را به خوبي ياد بگيريد.

نمودارهاي خطي – لاین چارت (Line Chart)

نمودار خطي ساده ترين نوع نمودار مي باشد. در اين نوع از نمودار، قيمت هاي Close در هر بازه زماني به هم متصل شده و نمودار را به وجود مي آورند و در اين نمودار نمي توانيم قيمت Open، High، Low را مشاهده کنيم.

نمودارهاي شمعي – کندل استیک چارت (CandleStick Chart)

نمودار شمعي (Candlestick) يکي از پر کاربردترين نمودارها مي باشد که در واقع نسخه تکامل يافته نمودار ميله اي است. از اين نوع نمودار ژاپني ها در قرن هجدهم استفاده مي کرده اند که تاريخچه آن در نوع خود جالب است.

همانطور که در نمودار ميله اي هر ميله نشان دهنده تغييرات قيمت در يک بازه زماني بود، در نمودار کندل استیک Candlestick نيز هر کندل نشان دهنده قيمت باز شدن، بسته شدن، قيمت حداکثر و قيمت حداقل در بازه زماني مورد نظر است. همانطور که در شکل ظاهري يک کندل مشاهده مي کنيد، هر کندل شامل يک قسمت پهن (بدنه يا Body) و دو خط نازک در بالا و پايين (Shadow) است. فاصله بين قيمت Open و قيمت Close بدنه را تشکيل مي دهد و قيمت High و Low را خط هاي باريک (سايه و Shadow نيز خوانده مي شوند) نمايش مي دهند.

علت اينکه آنقدر افراد نمودار کندل استيک را بر نمودار ميله اي ترجيح مي دهند اين است که در نمودار شمعي، صعودي و نزولي بودن قيمت در هر بازه زماني به راحتي قابل تشخيص است. معمولا کندل هاي صعودي – بولیش کندل (Bullish Candle) با رنگ سبز، سفيد، آبي و يا توخالي نمايش داده مي شوند و کندل هاي نزولي – بریش کندل (Bearish Candle) با رنگ مشکي، قرمز، قهوه اي و يا توپُر نشان داده مي شوند.

شکل ها و الگوهايي که کندل ها با قرار گرفتن در کنار يکديگر ايجاد مي کنند مطالب بسياري را بيان مي کنند که بعد ها مفصل به آنها خواهيم پرداخت.

آشنايي با تعريف ساپورت و رزیستانس S&R

به طور کلي براي هر معامله، نياز به سه فاکتور مي باشد تايين جهت، نقاط خروج (حدضرر و حدسود) و حجم. در گذشته در مورد تکنيک هاي مديريت سرمايه و تعيين حجم معامله به تفصيل صحبت کرديم اما دو فاکتور ديگر چيست ؟ مهمترين هدف هر تريدر براي افزايش سرمايه تشخيص جهت بازار مي باشد جهت از آن رو حائز اهميت است که سود معامله گران از تشخيص درست جهت ساخته مي شود تنها هدف بايد اين باشد که تريدر جهت غالب خريداران يا فروشندگان را تشخيص دهد و همسو با آنان وارد بازار شود. از آنجا که پويايي بازارمبادلات ارز يعني حجم و تعداد زياد خريداران و فروشندگان از تغييرات قيمت ها و جهات آنها ناشي مي شود تشخيص نقاط تغيير قدرت بين خريداران و فروشندگان از مهم ترين مباحث تحليل تکنيکال مي باشد. بنابراين نقاط تغيير جهت روند اصلي قيمت از صعودي به نزولي و يا از نزولي به صعودي از اهميت بالايي برخوردار است. نقاط حداقل (Minimum) که روند نزولي قيمت با برخورد به آنها تغيير جهت داده و به روند صعودي تبديل مي شود را نقاط حمايت يا Support (به اختصارS) مي ناميم و به نقاط حداکثر (Maximum) که روند صعودي قيمت با برخورد به آنها تغيير جهت داده و به روند نزولي تبديل مي شود را نقاط مقاومت يا Resistance ( به اختصارR) مي گوييم. درک و تشخيص نقاط S و R براي معاملات از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. در پنج درس آينده انواع روش هاي تشخيص و استفاده از نقاط حمايت و مقاومت توضيح داده خواهد شد.

شناسايي اصول تشخيص ساپورت و رزیستانس S&R

اولين گام براي تشخيص نقاط بازگشت قيمت (S&R) مکان هايي روي نمودار مي باشد که در گذشته معامله گران نسبت به آن قيمت ها عکس العمل نشان داده اند عموما از اين نقاط در اصطلاح به ساپورت و رزيستنس چشمي ياد مي کنند.

همانطور که در شکل مشاهده مي شود با دوبار برخورد قيمت به سطح قيمتي خاص زماني که بار سوم قيمت به اين سطوح مي رسد حجم زيادي از معاملات خريد به فروش يا بالعکس تبديل مي شود و از همين رو بازار در جهت معکوس حرکت مي کند.

اصول استفاده از ساپورت و رزیستنس Support & Resistances

در زمان تشخيص ساپورت S و رزیستنس R مي توان با مد نظر قراردادن قوي بودن اين سطوح، انتظار داشت قيمت در هنگام برخورد با آنها در خلاف جهت روند قبلي حرکت کند و معامله در جهت خلاف روند قبلي بايد انجام شود. البته تا زماني که تجربه و دانش تشخيص بجا و درست محدوده هاي S&R را بدست نياورده ايد توصيه نمي شود که به اين شکل معامله کنيد .

اصول درجه اهميت ساپورت و رزیستنس S&R

درجه اهميت ساپورت و رزيستنس به عوامل گوناگوني مربوط است. اما در اينجا به ساپورت و رزيستنس هاي مختلف و درجه اهميت آنها خواهيم پرداخت.
ساپورت و رسيستنس چشمي: همانطور که در گذشته ذکر شد معمول ترين نقاط بازگشت بازار نقاطي است که در گذشته بازار نسبت به آنها عکس العمل نشان داده است. درجه اهميت S و R چشمي به عوامل گوناگوني بستگي دارد. هر چه تعداد دفعات بازگشت قيمت از سطحي بيشتر باشد اهميت آن قيمت بيشتر است اگر قيمتي در S يا R سه بار باز گشته باشد بسيار اهميت بيشتري نسبت به خطي دارد که تنها يک بار قيمت از آن مکان بازگشته است. هرچه S يا R در نمودار بلند مدت تري مورد بررسي قرار بگيرد اهميت آن سطوح بيشتر مي باشد. به عنوان مثال بايد درک کنيم اهميت ساپورت و رزيستنس در نمودار هفتگي بيشتر از نمودار چهار ساعته و در نمودار چهار ساعته بسيار قوي تر از نمودار 15 دقيقه است. نکته ديگر، ساپورت رزيستنس هاي احساسي مي باشد، ساپورت و رزيستنس هايي که بازار در گذشته هاي دور به آنها رسيده و بازار سالهاست که آن قيمت را مشاهده نکرده. S و R ديگري که در اين دسته جاي مي گيرد نقاط Even مي باشد نقاط Even در مبادلات ارز قيمت هايي است که از پنج رقمي که عموما ارزها در مقابل يکديگر محاسبه مي گردند دو رقم سمت راست به عدد دو صفر برسد. از آنجا که در جاهايي که بازار به رقم صحيح دو صفر مي رسد نرخ برابري يک واحد اصلي تغيير ميکند از لحاظ احساسي بازار نسبت به اين اعداد واکنش نشان مي دهد. مثال اين مورد زماني است که نرخ برابري يورو به دلار از 1.2999 به 1.3000 مي رسد. در اين زمان شايد بازار نسبت به تغيير برابري اين جفت عکس العمل نشان بدهد و اجازه رسيدن قيمت به سطوح بالاتر را ندهد. در درس هاي آينده با ساپورت و رسيستنس هاي ديگري نيز آشنا خواهيم شد.

استفاده ازتعويض نقش و شکسته شدن ساپورت و رزیستنس S&R

از آنجا که ساپورت و رزيستنس ها براي بازار سطوح قيمتي مهمي به شما مي روند حتي با شکسته شدن اين سطوح و عبور قيمت از آنها امکان اينکه قيمت در آينده نسبت به آنها عکس العمل نشان بدهد بسيار بالا مي باشد و در بازگشت نقش S يا R با يکديگر تعويض مي شود. ساپورت در آينده نقش يک رزيستنس را بازي مي کند يا يک رزيستنس مانند يک ساپورت ايفاي نقش مي کند. همانطور که در شکل زير مشاهده مي کنيد عبور قيمت از يک ساپورت، نقش رزيستنس را در آينده به آن خط واگذار کرده و بازار نسبت به آن خط عکس العمل نشان داده است.

در زير نمودار روزانه دلار به ين ژاپن ديده مي شود. قيمت 108.95 در ابتدا نقش رسيستنس و پس از شکسته شدن تبديل به ساپورت مي شود.

آشنايي با محدوده هاي S&R Zone

محدوده هاي ساپورت و رسيستنس خطوطي نزديک به هم هستند که نقش ساپورت يا رسيستنس را بازي مي کنند. قيمت در نمودارهاي روزانه و پايين تر با اختلاف چند پيپ و در نمودارهاي هفتگي و ماهانه با اختلاف چند ده پيپ نسبت به محدوده هاي ساپورت و رسيستنس عکس العمل نشان مي دهد. در شکل زير محدوده رزيستنسي را مي بينيد که روند صعودي قيمت با هر بار رسيدن به اين محدوده تبديل به روندي نزولي شده است.

اصول کاربا ساپورت و رزیستنس S&R

با شناسايي و بکارگيري محدوده هاي حمايت و مقاومت يک معامله گر مي تواند به درستي معاملات خود را مديريت نمايد. کسب تجربه در استفاده از ساپورت و رزيستنس نکته مهمي مي باشد. تنها از طريق زير نظر گرفتن بازار و کار با اين خطوط مي توان مهارت خود را در استفاده از خطوط ساپورت و رزيستنس بهبود بخشيد. توصيه مي شود در زمان شکسته شدن يک S يا R تا زمان بسته شدن کندل صبر نماييد. با رد شدن قيمت وارد معامله نشويد. امکان بازگشت قيمت به سطح ساپورت يا رسيستنس بسيار زياد است. به طور کلي به علت اينکه هيچ موضوعي در بازار قطعي نمي باشد حتي در صورتي که تشخيص داديد قيمت از سطح مورد نظر نمي گذرد از عوامل تاييد کننده ديگر نيز استفاده کنيد. يکي از روش هاي کاربردي ديگر براي استفاده از S و R تاييد گرفتن از نمودارهاي بلند مدت (تايم فريم بالاتر) مي باشد. در اين صورت بسياري از سيگنال هاي خطا، فيلتر شده و از معاملات اشتباه جلوگيري مي شود. در انتها دوباره تاکيد مي شود تا زماني که تجربه کافي به دست نياورده ايد از معامله در حساب حقيقي بپرهيزيد و تا حد امکان در حساب هاي دمو بر تجربيات خود بيافزاييد.

اصول استفاده از گپ ها و کاربردشان به عنوان S&R

گپ در اصطلاح به شکاف قيمت در بين دو بازه زماني (دو کندل) در نمودار گفته مي شود. در فاصله گپ عموما معامله اي انجام نشده است و عرضه و تقاضا در نقطه انتهاي گپ براي ارائه قيمت جديد به توازن رسيده است.

با اينکه عموما در بازار مبادلات ارز به علت 24 ساعته بودن و پيوستگي قيمت ها گپ هاي بسيار کمي مشاهده مي شود، اما به علت وجود گپ ها در مباحث ساپورت و رزيستنس به توضيح در مورد آنها مي پردازيم.

گپ ها به طور عمومي به سه دسته تقسيم مي شوند:

Breakaway Gap
Measuring Gap
Exhaustion Gap
1- گپ شکست بعد از يک روند خنثي، براي ايجاد يک روند بلند مدت در خلاف جهت روند قبلي ايجاد مي گردد. در اغلب موارد قيمت، گپ ايجاد شده را کاملا پر نمي کند. اين گپ نشان دهنده آغاز يک روند بلند مدت مي باشد.
2- گپ امتداد معمولا در ميانه يک روند اتفاق مي افتد و معمولا از گپ شکست بزرگ تر مي باشد در اغلب موارد قيمت اين گپ را نيز کاملا پر نمي کند. با اندازه گيري فاصله ابتداي روند تا گپ امتداد، مي توان انتظار همين فاصله را از گپ امتداد تا پايان روند داشت.
3- گپ خستگي در پايان روند ايجاد مي شود. قيمت پس از ايجاد گپ خستگي خيلي زود گپ را پر مي کند. در نقطه مقابل گپ خستگي و در روند معکوس عموما گپي خلاف گپ خستگي در قسمتي از آن ايجاد مي شود که تاييدي بر گپ خستگي و آغاز روند جديد است که مي تواند تشکيل دهنده الگوي جزيره اي قيمت باشد.

همانطور که در شکل ملاحظه مي کنيد گپ اول يک گپ خستگي مي باشد که در انتهاي يک روند صعودي تشکيل شده و پس از ايجاد گپ خستگي در انتهاي روند صعودي الگوي جزيره اي تشکيل شده است. بيضي دوم گپ شکستي را نمايش مي دهد که آغاز يک روند نزولي را نويد مي دهد و بيضي سوم يک گپ امتداد است که ادامه روند را تاييد مي کند فاصله نوک قله روند نزولي تا گپ سوم دقيقا به اندازه ادامه روند نزولي مي باشد و بدين وسيله امکان اندازه گيري اولين نقطه بازگشت در روند نزولي قيمت قابل پيش بيني بوده است.
گپ ها در اکثر موارد ساپورت و رزيستنس هاي بسيار قوي هستند و نقاط باز شدن گپ ها براي معامله گران نقاطي هم تراز ساپورت و رزيستنس هاي قوي مي باشند. با اينکه در مبادلات ارز گپ هاي کمي داريم اما در زمان اعلام خبرهاي فرار و فاصله بسته بودن بودن بازار در روزهاي شنبه و يکشنبه گپ هايي بوجود مي آيد که با توضيحاتي که در بالا داده شد مي توان از آنها استفاده کرد. در فصل بعد به توضيحات نوعي ديگر از S و R يعني خطوط روند مي پردازيم.

تعداد صفحات : 28

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 57
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 41
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 55
  • بازدید سال : 184
  • بازدید کلی : 11,325